مرغ دولتی آوردن کیلویی ۴ هزار تومن
هر کسی خواست فروشگاه های رفاه با کارت ملی بره بگیره
به دوستان و آشنایانتون اطلاع بدین???
عکسشو الان براتون میفرستم☝️☝️
ویرایش توسط ♔faranak♔ (1399/2/30 , 14:58) [1]

وقتی بودنِ کسی تمام شد باید پذیرفت که تمام شده،
دست و پا زدن فایده ای ندارد،
باید بگذاری برود پیِ کار و زندگیاش، باید قبول کنی که شبیه خوردن یک نوشیدنی که جایی به انتها میرسد، به انتها رسیده.
اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی و هورت بکشی جز یک صدای ناموزون اتفاقی نمی افتد، حالا هی هورت بکش، هی هورت بکش، چیزی دستگیرت نمی شود، فقط توجه اطرافیان به عجز و فلاکت آدم بیشتر میشود،
باید یک جایی نی را از دهانت بگیری، لیوان را بگذاری رویِ میز، و بیخیالِ چند قطرهی باقی مانده شوی، باید بگذاری برود، هورت کشیدنِ آدمی که تمام شده دردی را درمان نمی کند.

پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی شد.

مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی.
پرسیدندش که شکر چه میگویی؟
گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.

سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان

مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است که:
شعور ملتشان از شعور دولتشان بیشتر است !

- کارل پوپر

بیتوجهی بزرگترین ضربهس

(روش مقابله ایرانیا با کرونا)

آنقدر سرسخت باش.
که همه بدانند نزدیک شدن به تو
مثل یک معجزه میماند.آنقدر که اگر
دستش به تو رسید،که اگر عاشقش شدی
قدر همه این دوست داشتن های قشنگت
رابداند واین معجزه راتندیس قلبش کند.
وگرنه باورکنید که اگر به راحتی عاشقش شوید،
به راحتی هم کنار گذاشته می شوید.

خیلی دوس داشتم خوشگل میبودم که الان بگم: این زیبایی چیزی جز بدبختی برای من به ارمغان نیاورده?

ولی متاسفانه هم زشتم، هم بدبخت، معنی ارمغانم نمیدونم چیه ???

دنیا جهانبخت کتاب نوشته؟!
گِل بگیر در اون انتشاراتی که کتاب این احمق رو چاپ کنه!
یدونه تپه نریده نذاشتی زن!
ول کن دیگه کتاب رو -_-

گاهی خدا ...
با دستِ تو...
دستِ دیگر بندگانش را میگیرد...
با زبان تو،
گره کار بنده ای را باز میکند...????
با انفاق تو،
گرسنه ای را سیر و عریانی را میپوشاند ...
با قدم تو
مشکلی را حل میکند....
وقتی دستی را به یاری میگیری...
بدان که در آن زمان دستِ دیگر تو،
در دست خداست...
اجازه دهید کلماتتان …
باعث قوت قلب دیگران شود ،
الهام بخش شان باشد …
و مسیرشان را روشن کند .
اجازه دهید اعمالتان …
زنجیرهای دیگران را باز کند .
اجازه دهید دست هایتان …
چشم بند را از دید دیگران کنار بزند.

ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﯾﻪ دبستان ﻫﺴﺖ یه ﻧﺎﻇﻢ ﺯﻥ ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺩﺍﺭﻩ ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ:
.
جمشید ﻧﺪﻭ ...?
جمشید ﻧﮑﻦ ...?
جمشید ﯾﺎﺷﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﺰﻥ ...?
جمشید ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻬﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ ...?
جمشید ....?
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﯾﻬﻮ ﻗﺎﻃﯽ ﮐﺮﺩ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ:


?جمشید ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ دهن مارو سرویس کردی ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺮه خر ???

هدف فازی سوزی اینم کیک تولدی که الان ازشیرینی فروشی تحویل گرفتم برای تولدبچه برادرم چقدرفازی والی بسوزن

زنه پشت جنازه همسرش داشت میخندید ???


گفتن : چرا میخندی ؟ ?





گفت :
خدابیامرز اولین باره که
میدونم کجا میره !!!????

-مَن هَمونیاَم کِه خُودِشُو با واقِعیَتهایِ تَلخ  عَذاب میدِه تا حالیش بِشِه کیُو دوست داشتِه باشِه کیُو نَه
تا حالیش بِشِه اَز یِسِری اِحساسات بایَد کَم کَرد وَ بِه یِسِریا اِضاف...
مِثلِ کَم کَردَن دوست داشتَن وَ بیشتَر کَردَن بیتَفاوُتی
مَن یاد گِرِفتَم چِطُور بیخیالِ خِیلی چیزا بِشَم
یاد گِرِفتَم چِطُور تَنها زِندِگی کُنَم
وَ آدَمایی کِه تَنهایی زِندِگی کَردَن رُو یاد گِرِفتَن
خَطَرناکَن!
چُون میتونَن اَز هَرچیزی وَ هَرکَسی بِه آسونی بِگذَرَن...!

اگراینامعلمامون بودن ساعت۵ صبح توی کلاس حاظربودم تازه تدریس خصوصی هم پیششون میرفتم

ظهر بخیر!.......

یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه می کردند.

سر بر آورد و گفت: من آنم که من دانم.

شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش

طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش

سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان

دو تا کتاب میخوام بهتون معرفی کنم عالین حتما بخونید



بیشعوری های جواد

بی خاصیت هایی مثل علیرضا

از مامان بزرگم پرسیدم چرا بعد از جاری شدن خطبه ی عقد, عروس و داماد عسل دهن هم میذارن؟

گفت این یه رسم قدیمیه پسرم.
بخاطر اینکه مزهی دهنشون بعد از گهی که خوردن عوض بشه
خدا رحمتش کنه خیلی بی اعصاب بود?