پرسیدم کدام قسمت جداشدن از همه سختتر و کشندهتر است؟

گفت شبهایش. گفت روزها آدم سر خودش را یک جوری گرم میکند. اغلب کسی یا چیزی را پیدا میکنی که حواست را از عمق حادثهای که مواجهش شدهای، پرت کند. ولی شب که به خانه میرسی، دیگر هیچکس و هیچچیز نمیتواند جای خالیاش را پر کند. تازه به خاطر میآوری که عفونت زخمهایت رو به وخامتند. به خاطر میآوری از عطر تنش تنها یک شیشه نیمهٔ خالی روی میز اتاق خواب باقی مانده. به خاطر میآوری حولهاش همچنان به قلاب حمام آویزان است. به خاطر میآوری نه چیزی برای شام داری نه تنهایی میلی به خوردن. به خاطر میآوری از خوابیدن روی تخت سردت میترسی. به خاطر میآوری دمخورت فنجانهای قهوهاند و بستههای سیگار و همین و همین. بعد دلت میخواهد به خاطر بیاوری که اصلا چرا زندهای .... دلم میخواهد زنگ بزنم و بگویم اسیر لحظههایی سرد و طولانی شدهام. بگویم روز و شب ندارد، من پر از خالیام. پر از خالی .... پر از خالی …

بسیارسخن باید گف,
اماهمین بس است ک ماهم خدایی داریم...

صبح بخیر عشقم❤
سیمی چطولی
ویرایش توسط 🍫 １１0 🍪🍓 (دیروز, 12:04) [1]

دو دقیقح ظرف و ط سینک ول كنی میرح جدو آبادشو میارع"/

امروز توی بازار بزرگ یکی هم اسم تو بود
میدونستی اسمت خاصه ❤

از ی سنی ببعد دیگ بزرگ نمیشیم پیرمیشیم خستح نمیشیم میبریم تكراری نمیشیم زیادی میشیم بایدگذشتو ردشد قبل ازاینکح زیاد بشیم
ویرایش توسط دوخی زاهدانیوکم (1404/9/12 , 09:57) [1]

هرچی بیشتر آدما رو بشناسی
تنهاعی دلچسب تر میشح

دلی کح هزار هیاهو درخد پنهان دارد,
سكوت را آرامش و,فریاد را عار میداند

شاید وجودم ب كسی آرامش ندح ولی همین ک حرصع خیلیا رو در میارع بهم انگیزع میدع")

گذر چرخ فلک نيس ب دلخواح چرا؟

گویند برای
کلبه کوچک همسایه ات
چراغی آرزو کن
قطعأ حوالی خانه تو نیز
روشن خواهد شد
من خورشید را برای
خانه دلتان آرزو میکنم
تا هم گرم باشد و
هم سرشار از روشنایی

گاهی آدم متضادترین احساسها رو همزمان تجربه میکنه:
هم خوبی هم درونت یه سنگینی حس میکنی، هم دلت میخواد کسی رو در آغوش بگیری هم همون نزدیک شدن تو رو مضطرب میکنه، هم میل به حرف زدن داری هم نیاز به سکوت، هم دلت میخواد یکی باشه بتونی بهش تکیه کنی هم دوس داری دست هیچکس بهت نرسه.

می روند
فدای سرت
می مانند
خوش به حال لحظه هایشان
که با تو ثبت می شود

غرورت خوبه خوشم اومد منم امتحان کنم ببینم چطوری ه
😐✋

همه می توانند دانه های داخل سیب را بشمارند؛
اما فقط خداست که می داند چند سیب درون هر دانه وجود دارد…!