نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
![]() | ♡~☆MaHsA☆~♡ (1400/11/22 , 01:40) خدایا مارا نگا هم با فتحه هم کسره. |
چه می خواهم از دنیا ؟!
گوشه ی دنجی که عایقِ دغدغه باشد و دیوارهایش در مقابل ناامنیِ غم ها و خاطرات آدم ها ، حفاظ داشته باشد .
جایی که من باشم و موسیقی و کتاب هایم ...
من باشم و بی خیالی ها ،
من باشم و آرامش ،
من باشم و تنهایی و جهانی که با من کاری ندارد و آدم هایی که سراغم را نمی گیرند ...
چه می خواهم از دنیا ؟
مدتی به دور از شلوغی و دغدغه ها زیستن ،
کمی به حالِ خود بودن ،
کمی خلوت ، کمی رفتن ،
وَ بی خبر بودن ،
و بی خبر بودن ،
و بی خبر بودن ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
گوشه ی دنجی که عایقِ دغدغه باشد و دیوارهایش در مقابل ناامنیِ غم ها و خاطرات آدم ها ، حفاظ داشته باشد .
جایی که من باشم و موسیقی و کتاب هایم ...
من باشم و بی خیالی ها ،
من باشم و آرامش ،
من باشم و تنهایی و جهانی که با من کاری ندارد و آدم هایی که سراغم را نمی گیرند ...
چه می خواهم از دنیا ؟
مدتی به دور از شلوغی و دغدغه ها زیستن ،
کمی به حالِ خود بودن ،
کمی خلوت ، کمی رفتن ،
وَ بی خبر بودن ،
و بی خبر بودن ،
و بی خبر بودن ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
FAZi (1400/11/22 , 00:01) |
بعضیا تو وقتای خالی شون باهاتون صحبت می کنن
بعضیام وقتشونو خالی میکنن تا باهاتون صحبت کنن
فرقشو بفهم !
بعضیام وقتشونو خالی میکنن تا باهاتون صحبت کنن
فرقشو بفهم !

آگرین (1400/11/21 , 19:28) |
و سلام به حرفایی که تو دلمون موند
آنقدر گفته نشدن تا تو دلمون موندن . مردن . و پوسیدن
بی اینکه کسی ازشون با خبر بشه!!
آنقدر گفته نشدن تا تو دلمون موندن . مردن . و پوسیدن
بی اینکه کسی ازشون با خبر بشه!!
![]() | Rahil (1400/11/21 , 16:23) از هر طرف محاصره در عشقت |
همیشه به چشمی اعتماد کن که ،
به جای صورت به سیرت تو مینگرد
به دلی دل بسپار
که جای خالی برایت داشته باشد
ودستی را بپذیر که باز شدن
را بهتر از مشت شدن بلد باشد
به جای صورت به سیرت تو مینگرد
به دلی دل بسپار
که جای خالی برایت داشته باشد
ودستی را بپذیر که باز شدن
را بهتر از مشت شدن بلد باشد
آگرین (1400/11/21 , 11:21) |
خیلیا برامون مردن
اما افسوس هیچ نشانی از سنگ گورشون نداریم پنجشنبه ای بریم براشون فاتحه بفرستیم و خیرات کنیم تا شاید دلمان آرام گیرد!!!
(رسم زمونه)
#نرگس کاتوزیان
اما افسوس هیچ نشانی از سنگ گورشون نداریم پنجشنبه ای بریم براشون فاتحه بفرستیم و خیرات کنیم تا شاید دلمان آرام گیرد!!!
(رسم زمونه)
#نرگس کاتوزیان
Nazanin 7 (1400/11/21 , 09:46) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
آگرین (1400/11/21 , 08:33) |
رفقایی هستن که
بی اینکه کارشون بهت گیر باشه کنارت هستن
و بی توقع دوستت دارن
تقدیم به هرچی رفیق با مرامه!
بی اینکه کارشون بهت گیر باشه کنارت هستن
و بی توقع دوستت دارن
تقدیم به هرچی رفیق با مرامه!
آگرین (1400/11/20 , 22:17) |
شبها چنان دیر خوابم میبرد که گاه ساعتها و دقایق را گم میکنم.
کاش میدانستم لالایی های کودکیم که مادرم میخواند
لالا گل لاله جهان برام بی تو محاله.
و هزاران گل دیگه . و دستان گرم و با محبتش را کجای بچه گی هام جا گذاشتم. میرفتم برش میداشتم تا باز عین اون زمانها راحت و خیلی زود بخواب برم.
*شعله کرمانشاهی*
شبتون آروم و ایام بکام تون
کاش میدانستم لالایی های کودکیم که مادرم میخواند
لالا گل لاله جهان برام بی تو محاله.
و هزاران گل دیگه . و دستان گرم و با محبتش را کجای بچه گی هام جا گذاشتم. میرفتم برش میداشتم تا باز عین اون زمانها راحت و خیلی زود بخواب برم.
*شعله کرمانشاهی*
شبتون آروم و ایام بکام تون
آگرین (1400/11/20 , 09:04) |
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بی تو دست از این سرو سامان کشیده ام
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
از روزگار سفله دو چندان کشیده ام
بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو
بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام
دور از تو ماه من همه غم ها به یکطرف
وین یکطرف که منت دونان کشیده ام
ای تا سحر به علت دندان نخفته شب
با من بگوی قصه که دندان کشیده ام
جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم
افسوس نقش صورت ایوان کشیده ام
از سرکشی طبع بلند است شهریار
پای قناعتی که به دامان کشیده ام
#شهریار
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بی تو دست از این سرو سامان کشیده ام
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
از روزگار سفله دو چندان کشیده ام
بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو
بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام
دور از تو ماه من همه غم ها به یکطرف
وین یکطرف که منت دونان کشیده ام
ای تا سحر به علت دندان نخفته شب
با من بگوی قصه که دندان کشیده ام
جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم
افسوس نقش صورت ایوان کشیده ام
از سرکشی طبع بلند است شهریار
پای قناعتی که به دامان کشیده ام
#شهریار
roya (1400/11/19 , 12:21) ܩܠܭܘ ߊܨ ܢ̣ߊܚ݅ܓ ܭܘ ࡅ߳ܝ̇ߺܣߊیܨ ܩیܥܼܝ̇ߺܭَܘ . . ? |
میگم بعضیاتون خسته نمیشین
ماهی یه عشق عوض میکنین ؟!
ماشالله هر دفعه ام عاشقتر از قبل !!


ویرایش توسط roya (1400/11/19 , 12:25) [2]
ماهی یه عشق عوض میکنین ؟!
ماشالله هر دفعه ام عاشقتر از قبل !!


ویرایش توسط roya (1400/11/19 , 12:25) [2]
جک اسمیت (1400/11/19 , 09:22) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
از اهمیت دادن زیاد بی اهمیت میشی. از خوبی کردن زیادی، بدی می بینی.
از مهربونی کردن زیادی هم احمق به حساب میای!
خلاصه که اگه تو احساساتت با آدما تعادل نداشته باشی، حتی اگه دریایی از محبت و مهربونی باشی یا ازت زده میشن یا ازت سوءاستفاده می کنن
از مهربونی کردن زیادی هم احمق به حساب میای!
خلاصه که اگه تو احساساتت با آدما تعادل نداشته باشی، حتی اگه دریایی از محبت و مهربونی باشی یا ازت زده میشن یا ازت سوءاستفاده می کنن
آگرین (1400/11/19 , 08:27) |
مَن اگر با مَن نباشم می شَوَم تنها ترین
کیست با مَن گر شَوَم مَن باشد از مَن ماترین
مَن نمی دانم کی ام مَن ، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن ، روشن است
مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن !
ای مَن غمگین مَن در لحظه های شاد مَن !
هرچه از مَن یا مَنِ مَن ، در مَنِ مَن دیده ای
مثل مَن وقتی که با مَن می شوی خندیده ای
هیچ کس با مَن ، چنان مَن مردم آزاری نکرد
این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد
ای مَنِ با مَن ، که بی مَن ، مَن تر از مَن می شوی
هرچه هم مَن مَن کنی ، حاشا شوی چون مَن قوی
مَن مَنِ مَن ، مَن مَنِ بی رنگ و بی تأثیر نیست
هیچ کس با مَن مَنِ مَن ، مثل مَن درگیر نیست
کیست این مَن ؟ این مَنِ با مَن زمَن بیگانه تر
این مَنِ مَن مَن کنِ از مَن کمی دیوانه تر ؟
زیر باران مَن از مَن پر شدن دشوار نیست
ورنه مَن مَن کردن مَن ، از مَنِ مَن عار نیست
راستی ! این قدر مَن را از کجا آورده ام ،
بعد هر مَن بار دیگر مَن ، چرا آورده ام ؟
در دهان مَن نمی دانم چه شد افتاد مَن
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من!!!
#مولوی
کیست با مَن گر شَوَم مَن باشد از مَن ماترین
مَن نمی دانم کی ام مَن ، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن ، روشن است
مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن !
ای مَن غمگین مَن در لحظه های شاد مَن !
هرچه از مَن یا مَنِ مَن ، در مَنِ مَن دیده ای
مثل مَن وقتی که با مَن می شوی خندیده ای
هیچ کس با مَن ، چنان مَن مردم آزاری نکرد
این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد
ای مَنِ با مَن ، که بی مَن ، مَن تر از مَن می شوی
هرچه هم مَن مَن کنی ، حاشا شوی چون مَن قوی
مَن مَنِ مَن ، مَن مَنِ بی رنگ و بی تأثیر نیست
هیچ کس با مَن مَنِ مَن ، مثل مَن درگیر نیست
کیست این مَن ؟ این مَنِ با مَن زمَن بیگانه تر
این مَنِ مَن مَن کنِ از مَن کمی دیوانه تر ؟
زیر باران مَن از مَن پر شدن دشوار نیست
ورنه مَن مَن کردن مَن ، از مَنِ مَن عار نیست
راستی ! این قدر مَن را از کجا آورده ام ،
بعد هر مَن بار دیگر مَن ، چرا آورده ام ؟
در دهان مَن نمی دانم چه شد افتاد مَن
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من!!!
#مولوی
![]() | ♡~☆MaHsA☆~♡ (1400/11/19 , 00:37) خدایا مارا نگا هم با فتحه هم کسره. |
هیچ وقت
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر آواری از رنگها
ناپدید ماند...
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر آواری از رنگها
ناپدید ماند...
![]() | Roksana (1400/11/18 , 22:40) از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست |
- چگونه خودت را ساختی؟
+ زخم به زخم ...
// محمود درویش
+ زخم به زخم ...
// محمود درویش
در کل: 15822