ظهر بخیر، مهمان ظهر
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 19 20 21 22 23 ... 791 >>
 مـᬼــحســᬼـــن  (1403/11/14 , 15:39)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
فکر میکنید آدم از چه میمیرد؟
از گرسنگی؟ سیگار؟ غصه؟
نه!
آدم از بی اُمیدی میمیرد.
از اینکه هر روز صبح چشم هایش را باز کند
و نداند چرا…
 پرنسس آتیش پارع  (1403/11/14 , 11:48)
هروقت خاستی بری بیرون
هرگزنذارجورابات بفهمن عجلع
داری.وگرنع گم میشن نكبتای سوراخ"t




khkh
 آگرین  (1403/11/14 , 08:51)
فکرت اشتباه میکنه چون تنها تو دلخوشیمی حتی اگه نباشی حتی اگه بدونم رفتنت بی بازگشت. حتی اگه برام عین روز روشن باشه که میوه ممنوعه ای که میگن همین تو باشی.
که عشق آسان بود اول لیکن افتاده مشکلها
 M̶аяshаll27  (1403/11/14 , 02:42)
بگو کجای این شهری...


حماقت نکن🚶💔
 مهدی  (1403/11/14 , 23:07)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.
+ بهترین آدم؟
-کسیکه زخمیه، ولی زخم نمیزنه.
 پرنسس آتیش پارع  (1403/11/13 , 21:17)
خدت باش مثل بقیع زیاد هس~
 آراز  (1403/11/13 , 13:08)
باقی در حاشیه و تو در میان جانی .. 💞
 مـᬼــحســᬼـــن  (1403/11/13 , 11:42)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
فقط اونجا که تو رمان گتسبی بزرگ میگفت:
«من خیلی از چیزهایی که دلم نمیخواست حس کنم رو احساس کردم.
احساس کردم که آدم سرخوردهای هستم که لیاقت هیچ چیزی رو نداره.»
نهایت استیصاله...
 پرنسس آتیش پارع  (1403/11/12 , 21:22)
منم بلد بودم طلافی كنم ولی هميشع ط دلم میگفتم اگ دلش بشكنع چی!
ویرایش توسط پرنسس آتیش پارع (1403/11/12 , 21:42) [1]
 آراز  (1403/11/12 , 19:46)
راضی نیستیم چون همیشه چیزایی میخواستیم که ازمون خیلی دور بود وقتی بخودمون میومدیم میدیم اون چیزی که میخوایم مال ما نیس
 M̶аяshаll27  (1403/11/12 , 18:00)
بگو کجای این شهری...
تَـقـصـير شِب نَـیستِ ،سـرنـوُشـت ما تاريـكـهِ...️🚶
 پرنسس آتیش پارع  (1403/11/12 , 11:51)
وقتی دلت گرفتع {§خدا§}ب فرشتع هاش میگع نیگا بازیادش رفتع من هسم
 آگرین  (1403/11/12 , 09:19)
کاش قصه ها با یکی بود اون یکی هم بود و موند و خدای بالا سر هم شاهد و ناظر این بودنا بود شروع میشد.
شاید آخرش هم که همه چی به خیر و خوشی تموم میشد.
بالا رفتیم ماست بود پایین اومدیم دوغ بود قصه ما دروغ بود هم نداشت
و جای کلاغه آدما درکنار هم با خوشی و عشاق با عشق به خونه هاشون میرسیدن
 silent  (1403/11/11 , 22:55)
کل کل کل
عااااااهاااااااااااااااآ
تقدیم ب اقایون خانما
اخ تا قیومت برنو نداروم
باو باو باو حالوم خرابه
وویی درمون این حال ما یه جام شرابه
 آراز  (1403/11/11 , 20:46)
با هر جاییا حرف نزنید. شان و شخصیت و حد و مرز ندارن شعور صحبت کردنم همینطور .
 مهدی  (1403/11/11 , 18:32)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.
اگر سقوط کنی، حتی ضعیفترینها نیز به تو رحم نخواهند کرد.
پس ایستاده بمیر!
 آگرین  (1403/11/11 , 17:51)
و در پایان قصه اونی که بیشتر از همه منم منم میکرد
زودتر از همه جا زد.
نمیدونم شاید قانون طبیعت اینجوریه
 مـᬼــحســᬼـــن  (1403/11/11 , 11:40)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
یکی از غم انگیزه ترین جمله ها بی شک جمله ایه که هاروکی موراکامی تو رمانش کافکا درکرانه نوشته:
«باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند.»
 پرنسس آتیش پارع  (1403/11/11 , 11:11)
"مع بد نبودم"
بدی دیدم
بدشدم
 silent  (1403/11/11 , 08:25)
بیا سر بنهم نشانهایت بشوم

دل منو بردی☺

بزن ریتمو با من
در کل: 15813
<< 1 ... 19 20 21 22 23 ... 791 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 2 مهمان