شب بخیر، مهمان شب
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 6 7 8 9 10 ... 774 >>
 ‌user  (1404/6/2 , 23:38)
آرامم آرام

همچون زلزله زده یی که

نمی داند برای مرگ کدام عزیزش به سوگ بنشیند ….
 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/31 , 22:28)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
در مورد افسردگی نقل قولی وجود دارد[نقل به مضمون]: «انسان میتواند تقریباً از هر چیزی جان سالم به در ببرد، به شرطی که بتونه براش پایانی رو تصور کنه. اما افسردگی به حدی موذیه، و هر روز شکل جدیدی به خود میگیرد که بسیار دشواره تا برایش پایانی تصور کرد».
 ‌user  (1404/5/31 , 16:35)

 ‌user  (1404/5/31 , 14:36)
پر کن پیاله را
ک این آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد
این جامها که در پی هم میشود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد
من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریزپا
تا شهر یادها
دیگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمیبرد
هان ای
عقاب عشق
از اوج قله های مه آلود دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز همر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
آن بی ستاره که عقابم نمیبرد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه ناله می کشم از دل که : آب آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله
را
 ‌user  (1404/5/31 , 14:01)
خب، آدم همیشه می داند که جاهای دیگری هم هست، ولی می مانَد.
 ‌user  (1404/5/31 , 13:18)
بعضی ها برایمان

یک استکان چای داغند

که در شبی برفی

در مسافرخانه ای بین راه سر می کشیم

بعضی ها

کبریتی روشن اند تا

تاریکی هایمان را لحظه ای

فقط لحظه ای

آتش بزنند ...

بعضی ها اما

تنها قطره ای اشکند

در چشمانمان حلقه می زنند تا

می....

اف....

تند....
 ‌user  (1404/5/31 , 11:54)
خیلی وقتا آدما
ازرو فضولی حالتو میپرسن نه ازرومحبت
 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/31 , 00:44)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤



[ خوبم ]
مثه كسى كه بعد از يك تصادف
بلند ميشه و ميگه نگران نباشيد من خوبم و چند قدم اون طرف تر ميفته روى زمين

ویرایش توسط مـᬼــحســᬼـــن (1404/5/31 , 00:46) [1]
   (1404/5/30 , 00:03)
رفته رفته لا به لای روزها گُم میشوند
دوستانِ نارفیق و عاشقانِ نیمه راه!

 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/29 , 12:45)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
اونقدر آدما قبل من و تو غصه خوردن، لب پنجره سیگار کشیدن، عاشق شدن، فارغ شدن، فحش دادن...
اونقدر آدما قبل من و تو بردن، باختن، گذاشتن رفتن، گم و گور شدن...
اونقدر آدما قبل من و تو به گذشته شون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردن...
حالا کجان؟ رها کن رفیق رها کن بره...
 یوسف زلیخا  (1404/5/26 , 22:14)
فقط خدا
حسبی الله
 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/26 , 14:51)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
ما گریه کنان بر سرِ خاکِ پدران

زین غم که شدند ازین جهانِ گذران

در زیرِ زمین هم پدران میگریند

بر تلخیِ این زندگیِ ما پسران
 مهدی  (1404/5/25 , 16:03)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.
دکتر شریعتی می گوید در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم :

#اول : حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود تا آخر میایستد ! خودش و فرزندانش شهید میشوند. هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد. از آب میگذرد، از آبرو نه !

#دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد. مخالف را تحمل نمیکند. سرِ حرفش میایستد. نوه پیغمبر را سر میٔبرد. بی آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که میخواهد برسد

#سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را میخواهد هم خرما، هم دنیا را میخواهد هم اخرت. هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را ، هم اماراتِ ری را میخواهد،هم احترامِ مردم را ، نه حاضر است از قدرت بگذرد ، نه از خوشنامی، هم آب میخواهد هم آبرو ، دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی

ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست !

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...
 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/25 , 12:32)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
یه نوع افسردگی وجود داره به نام High-functioning depression  اینجوری که مدام کار میکنی اما نه لذت می بری نه امیدی داری حتی از درون هم حس تهی و پوچ بودن داری
   (1404/5/23 , 08:07)

 مهدی  (1404/5/22 , 21:11)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.


آهنگ ترند ممیش خان
 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/21 , 14:49)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
شبهای هجر را گذرانديم و زنده ايم
مارا به سخت جانی خود اين گمان نبود
 مهدی  (1404/5/18 , 21:13)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.

 مـᬼــحســᬼـــن  (1404/5/18 , 00:16)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
از یه سنی به بعد غمها دیگه برای نرسیدن و نداشتن نیست.
بلکه برای اینه که اون زمانی که واقعاً میخواستی، نرسیدی و نداشتی؛
و حالا که رسیدی و داری، میبینی چه قدر غم انگیزه که دیگه هیچ مزه ای نمیده.
 مهدی  (1404/5/16 , 13:00)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.


بانو حمیرا
در کل: 15480
<< 1 ... 6 7 8 9 10 ... 774 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 9 مهمان