شب بخیر، مهمان شب
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 761 762 763
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/21 , 02:07)
حقارت واژه ها را وقتی دیدم که نتونستن مهربونیت رو توصیف کنند
به اندازه تمام خوبی های دنیا دوستت دارم . تولدت مبارک فازی عزیزمممم❤❤ .
FAZi: (1398/5/21 , 09:31)
فدات بشم عشقم??????
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/21 , 00:08)
هر انسانی، یکبار برای رسیدن به یکنفر دیر میکند و پس از آن برای رسیدن به کسان دیگر عجلهای نمیکند.

در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است،
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم!!
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/20 , 20:30)
چه زیبا گفت جلال آل احمد:

ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ...!!ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎﺧﺘﻪ!
ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...!! ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ؛
ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ...!! ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!
ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...!!
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ؛
ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ "
ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ "...!!
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ
ﻫﺴﺘﻢ ...!!
ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ...!
اﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ
ﻫﺴﺘﻢ ...!!
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ...
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/20 , 16:53)
آدما تو دو حالت عوض میشن : یا یه آدم خاص وارد زندگیشون میشه، یا یه آدم خاص از زندگیشون میره ...!
 FAZi  (1398/5/20 , 14:55)
کی فکرشو میکرد یه روزی حرفامون رو به آدمایی بگیم که تا حالا نديديمشون !
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/20 , 11:30)
بقول بهروز وثوق
بعضیا انقده قشنگ دروغ میگن
که ادم حیفش میاد باور نکنه
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/20 , 10:41)
ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻧﺒﺎﺵ
ﺍﺯ ﻣﺮﻏﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ
ﻭ ﻧﺰﺩ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺗﺨﻢ ﮔﺬﺍﺭﺩﻧﺪ . .
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﺭﻭﺯﯼ
ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎﺑﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻣﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ !!

•••{♥}•••
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/20 , 07:19)
من به آمار زمین مشڪوڪم
تــو چطور ؟
اڪَر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست ؟

بیخودے می ڪَویند:
هیچ ڪس تنها نیست
چه ڪسی تنها نیست ؟

همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من ڪه در تردیدم تو چطور ؟

نڪند هیچڪسی اینجا نیست....
 Rahil  (1398/5/20 , 07:06)
از هر طرف محاصره در عشقت
تقدیم به بچه های گروه??

شماره حساب دلتون رو نداشتم تا شادی ها رو براتون واریز کنم ...
رمزش رو هم نداشتم تا لااقل غمهاتون رو برداشت کنم ...

ولی از خودپرداز دلم در این عید عرفه، براتون آرزو کردم!
چرخ گردون ، چه بخندد ، چه نخندد ، تو بخندی
مشکلی ، گر تو را ، راه ببندد ، تو بخندی
غصه ها ، فانی و باقی ، همه زنجیر به هم
گر دلت از ستم و غصه برنجد ، تو بخندی
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/20 , 23:04)
وقتی کسی را به دنیای درون و خلوت ذهنمان راه میدهیم،
حواسمان باشد او از ما میآموزد و ما از او،
حواسمان باشد، روح کسی را حبس نکنیم
نگاهش را رمزآلود نکنیم
بگذاریم خودش را پیدا کند، زندگیاش را بسازد
قلبش را جریحهدار نکنیم
حرمت نگاهش را حفظ کنیم
اگر شکسته هم هستیم با خردههایمان زخمیاش نکنیم
از آرزوهایش جدایش نکنیم
نفس عمیق بکش..
جمله آخر سنگین است...
اگر به او آسیب میرسانی، بگذار برود
حتی اگر در تو تا ابد حضور داشته باشد
 Rahil  (1398/5/19 , 08:59)
از هر طرف محاصره در عشقت
آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن ... 
بی نهایت لبخند می زنن ...
این لبخند شاید تو نگاه اول حس گذشت بده ... اینکه «هر زخمی زدی ، هر چیزی که گفتی فدای سرت ... 
من فراموش می کنم »...
ولی آدم های صبور هیچوقت هیچ چیزی رو فراموش نمی کنن ... 
زخمارو می شمارن ... 
حرفارو مرور می کنن و همچنان لبخند می زنن ...
یه روز که صبوری دیگه جواب نداد ، با همون لبخند تو یه چشم بهم زدن برای همیشه فراموشت می کنن ... 
انگار که هیچوقت تو زندگیشون نبودی ...
آدم های صبور تا یه جایی میگن فدای سرت
..
 kakojavad  (1398/5/19 , 02:05)
desert
دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...!
دختر دکتر نقل می کند:
"روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازیتان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!
پدر جوابی داد که اشکم را درآورد... ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."
اومدم بنویسم روحش شاد! یک لحظه فکر کردم اگه روح آدمی با قلبی به این بزرگی شاد نباشه، روح کی میخواد شاد باشه؟! بهتر دونستم بنویسم راهش، اندیشه اش و کردارش پر رهرو باد
 MaHaK  (1398/5/19 , 23:04)
VOorOojaK
منو هر کی میبینه میگه خوشبحالت تو که همیشه داری میخندی، بابا شاید من رد دادم تو چه میدونی چه مرگمه؟ :
 MaHaK  (1398/5/18 , 14:24)
VOorOojaK
باگ زندگی اینه که وقتی تجربه ی کافی نداری باید انتخابای مهم زندگیتو انجام بدی ، رشته ی تحصیلیت ، کارت ، دوستت ، پارتنرت و همیشه هم اشتباه!!
 MaHaK  (1398/5/17 , 21:08)
VOorOojaK
حرف نزن .سکوت کن .هیسسسس
هرسه یک معنا دارند
اما هیچکدوم گوه نخور نمیشه
امتحان کردم که میگمااا : )))))
ویرایش توسط MaHaK (1398/5/17 , 21:08) [1]
AlirezaM: (1398/5/18 , 08:18)
إک خخخخ
 AlirezaM  (1398/5/17 , 12:40)
《Admin》
خبر خوب اینه که حالا ایموجی ها توی چتروم هم نمایش داده میشه.
ویرایش توسط behi (1398/7/28 , 21:52) [2]
در کل: 15256
<< 1 ... 761 762 763

خانه
در کل : 3 عضو / 23 مهمان