ی آقاییه آواره اس
تردشده اس
تنهاس
بیکسه
شبابرامااشک میریزه...
اصن بفکرش هستیم؟!
به گریه شبی راسحرکردی یان؟چ مقدابیتاب وبیماریاری؟دل آشفته بودن دلیل کمی نیست،اگربیقراری بدان یاریاری...

خدا رو شکر که هنوز اعتقادات از بین نرفته

از حکیمی پرسیدند:
چرا هیچ از عیب
مردم سخن نمیگویی ؟
حکیم گفت:
هنوز از محاسبه
عیب های خــودم
فارغ نشدم تا
به عیب های دیگران بپردازم...

چرا وقتی مامانم از آشپزخونه صدا می زنه "محمد" صداش تا اتاق من میاد ولی وقتی من از اتاق داد می زنم "بله" صدام تا آشپزخونه نمی ره؟

باور کنید روزی میرسد
به تمام این روزهایی که اینگونه با غصه خوردن و اشک ریختن گذرانده اید میخندید...
مشکل ما این است که کمی در غصه هایمان بی جنبه و بی طاقت هستیم...
تا کمی غصه بر دلمان مینشیند
گویی دنیا بر سر ما خراب شده است
زمین و زمان را بهم میریزیم
بخدا که اگر کمی طاقت و صبر داشته باشیم
روزهایی برای ما میرسد که تمام گذشته تلخمان جبران شود...

قشنگترین اتفاق دنیا حکمت خدا است
اگر فقط ذره ای به حکمت خدا ایمان داشته باشیم، دلهایمان آرامش بیشتری خواهند داشت

مدير جان، همه چيزت خوبه... ??
خودت

اخلاقت(الکی مثلا)
امکانات سایتت
ولي يه چيزي کم داري تو سایت!!! ☝️
اگه گفتي چي؟
.
.
سایتت دستشويي نداره... ❌?❌
بايد از پاي گوشي بلند شيم بريم دستشويي ... ???

ارسال به مديريت سایت جهت رسيدگي ??

واقعا دقت کرده بودید

یعنی همین ک درکم کرد برام کافیه

تَنهاییے این نیس کہ هیچکَس اَطراِفت نباشہ
این نیس کہ با کسے دوست نباشے
این نیس کہ آدمے گوشہ گیرے باشے
این نیس کہ کسے باهاتــ حَرف نزنہ
این نیس کہ هیچوقتــ نَتونے خوشحال باشے
این نیس کہ کسے دوسِتــ نَداشتہ باشہ
تَنهایے، یہ حِس دَرونیــہ
تَنهایے یعنے: "هیچکـَس" نِمیفَهمہ حالِتــ بده...

من عاشق حسینم...

دوتا دستشو مشت کرد جلوم گرفت و گفت:اگه بگی گل کدومه میمونم…!چه انتخاب سختی بود…ترس از دست دادنش تمام وجودمو فرا گرفته بود.برای از دست ندادنش محکم زدمبشت دست چبش و گفتم این گله!دستشو باز کرد..بوچ بود.اشکم جاری شد روو گونه هام…حواسش نبود.وقتیکه با دست راستش اشکمو باک کرد…فهمید:دست راستشم بوچ بود…!

❖
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم?☃️

خدایی که داننده رازهاست
نخستین سر آغاز آغازهاست

آغاز میکنیم
جمعہ ۱۱ بهمن ماه را

الهی دلتون از غصه آزاد
روزگارتون بر وفق مــــراد
آدینہ زیباے بهمن ماهتون زیبا?☃️

آن جا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای.
چرا؟
دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا مینشستیم
و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
عجله،
همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...

?روزگار سپری شده مردم سالخورده
?محمود دولت آبادی