ظهر بخیر، مهمان ظهر
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 677 678 679 680 681 ... 792 >>
 ☆☆GitA☆☆  (1398/11/28 , 19:58)
میدونی فرقِ "دوست داشتن" و "عاشق شدن" چیه؟
وقتی یه آدم مهربونِ و مدام بهت خوبی میکنه و همه جوره هواتو داره بهش علاقه مند میشی...
اما این علاقه طوری نیست که اگه یه روز نبینیش دلتنگی پدرتو دربیاره...
اما عاشق شدن دقیقا برعکسِ دوست داشتنِ...
حتی اگه طرف بدترین اخلاقُ داشته باشه
حتی اگه خوردت کنه و غرورتو بشکنه...
بازم نمیتونی دوسش نداشته باشیُ
اگه حتی یک روز نبینیش یا حتی یک ساعت ازش بی خبر باشی بی قراری میکنی...
مدام دلتنگی میاد سراغتُ دیوونت میکنه!
به این میگن عشق...
 آگرین  (1398/11/28 , 19:29)
صداقت نعمت با ارزشیه
پس هرگز آن را از افراد بی ارزش نخواه
 Faranak  (1398/11/28 , 18:56)
√ⓢⓤℳⓔⓡ ⓖⓘⓡⓛ√
برای مشاهده کلیک کنید
 FAZi  (1398/11/28 , 17:12)
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد - این دردها را نمیشود بکسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و اعتقادات خودشان سعی میکنند که با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند...
 Roksana  (1398/11/28 , 16:41)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺁﯾﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ، ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮداشتی؟
ﻋﺮﻭﺱ ﺳﮑﻮﺕ کرد
ﺩﺍﻣﺎﺩ داد ﺯﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ اﯾﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﭼﯽ ﺑﻔﻬﻤﻢ؟







ﻋﺮﻭﺱ ﮔﻔﺖ:
داد نزن میموووووون،زهرم ترکید
دارم میشمرم،خب وحشییییی?

 delsa  (1398/11/28 , 15:21)
من خنده زنم بردل
دل خنده زند برمن
اینجاست که میخندد
دیوانه به دیوانه
من خنده زنم برغم
غم خنده زند برمن
اینجاست که میخندد
بیگانه به دیوانه
من خنده زنم بر عقل
او خنده زند برمن
اینجاست که میخندد
ویرانه به دیوانه
من خنده کنم برتو
توخنده کنی برمن
اینجاست که میخندیم
هردوچودیوانه
من خنده کنم براو
اوخنده کند برمن
دیگربه چه میخندم
دل رفت ازاین خانه
 Roksana  (1398/11/28 , 13:59)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
خدایا تو دانی بر ما چه آمد

خدایی که بشدت کافیست...
ویرایش توسط Roksana (1398/11/28 , 14:02) [2]
 ELy  (1398/11/28 , 13:15)
هستم ولی خستم
برای مشاهده کلیک کنید
 Roksana  (1398/11/28 , 12:20)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ده چیزی که منو خوشحال میکنه:
ویزا و اقامت دائم:
1- آمریکا
2- کانادا
3- سوییس
4- استرالیا
5- هلند
6- اتریش
7- آلمان
8- انگلیس
9- فرانسه
10- اتریش

 ELy  (1398/11/28 , 11:49)
هستم ولی خستم
The life in front of you is far
More important than the life behind you

زندگى كه پيش روته خيلى خيلى مهمتر از زندگى كه پشت سر گذاشتی . .
 Roksana  (1398/11/28 , 08:55)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
برای مشاهده کلیک کنید
 ELy  (1398/11/28 , 06:23)
هستم ولی خستم
کینه و دشمنی ها را
کنار بگذاریم

روزی می آید که
دلمان برای زمانهای
کنار هم بودن تنگ میشود

?زندگـے ناجوانمردانه کوتاه است?
 ☆☆GitA☆☆  (1398/11/28 , 23:13)
برای مشاهده کلیک کنید
 FAZi  (1398/11/27 , 22:35)
برام خواستگار اومده بود

یهو بابام وسط مجلس صدام زد

گفتش :

پس این چایی چیشدددد؟



مادر پسره گفت :

هولش نکنین عروسمونو ???



بابام گفت :

نه بذارین زودتر بیاره

پسرتون همه میوه هامونو خورددد
 ☆☆GitA☆☆  (1398/11/27 , 22:05)
برای مشاهده کلیک کنید
 ELy  (1398/11/27 , 21:30)
هستم ولی خستم
دست نوازش معلم

??????
روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه های فقیر حتما تصاویر بوقلمون و میز پر از غذا را نقاشی خواهند کرد.
ولی وقتی داگلاس نقاشی ساده کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد! او تصویر یک دست را کشیده بود، ولی این دست چه کسی بود؟
بچه های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند.
یکی از بچه ها گفت: من فکر می کنم این دست خداست که به ما غذا می رساند.
یکی دیگر گفت: شاید این دست کشاورزی است که گندم می کارد و بوقلمون ها را پرورش می دهد.
هر کس نظری می داد تا این که معلم بالای سر داگلاس رفت و از او پرسید: این دست چه کسی است، داگلاس؟
داگلاس در حالی که خجالت می کشید، آهسته جواب داد:معلم، این دست شماست.
معلم به یاد آورد؛ از وقتی که داگلاس پدر و مادرش را از دست داده بود، به بهانه های مختلف نزد او می آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد.
 Roksana  (1398/11/27 , 20:49)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
کارهایی را که نباید در زندگی بکنی، بنویس.
به بیان دیگر، تصمیم های حساب شده ای بگیر تا برخی چیزها را کلا نادیده بگیری و وقتی شرایطش پیش آمد، طبق لیست نبایدهایت رفتار کن. یکبار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته ی در بسیار ساده است.

?رولف دوبلی
 ☆☆GitA☆☆  (1398/11/27 , 20:03)
?گذشته، درگذشته
من برای گذشته هیچ کاری نمیتوانم بکنم.
اگر شما تمامِ علم و علمای جهان را هم جمع کنید
حتی نمی توانید لباسی را که دیشب در مهمانی پوشیده بودید را عوض کنید و یک لباس دیگر بپوشید
تمام شد و رفت.
وقتی هیچ کس
نمیتواند هیچ کاری برای گذشته بکند
چرا آدم باید در گذشته بماند؟
از گذشته باید آموخت
نباید به آن آویخت.
گذشته برای آموزش است
نه برای سرزنـش
 Faranak  (1398/11/27 , 19:26)
√ⓢⓤℳⓔⓡ ⓖⓘⓡⓛ√
برای مشاهده کلیک کنید
 ELy  (1398/11/27 , 18:42)
هستم ولی خستم
?میدونی ضرب المثل
«سرش بره قولش نمیره»
ازکجااومده؟؟

روی دستش "پسرش" رفت
ولی "قولش نه"
نیزه ها تا "جگرش" رفت
ولی "قولش نه"
این چه خورشید غریبی است که با حالِ نزار پای "نعش قمرش" رفت
ولی "قولش نه"
شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار دست غم بر "کمرش" رفت
ولی "قولش نه"
هر کجا می نگری "نام حسین است و حسین" ای دمش گرم "سرش" رفت
ولی "قولش نه"

«صلے الله علیک یا اباعبدالله »
در کل: 15830
<< 1 ... 677 678 679 680 681 ... 792 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 1 مهمان