ﺍﻧﺪﺭ ﺩﻝ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﻏــﻢ ﻭ ﻣﺎﺗﻢ ﺑﺎﺩ
ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻭﻓﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺯ ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻢ ﺑﺎﺩ
ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﻣـﺮﺍ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﯾﺎﺩ ﻧﮑﺮﺩ
ﺟﺰ ﻏـﻢ ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺑﺮ ﻏﻢ ﺑﺎﺩ

ﺣﺲ ﺑﻮﺩﻧﺖ
ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺲ ﺩﻧﯿــــــﺎﺳﺖ
ﺗﻮ ﮐـﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻧــــــــــــــــــﻪ !
ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ ﻋﺸـــــﻖ ﺍﺳﺖ …
❤❤❤❤❤❤❤❤❤

عزیزانی که دلشون برای هما تنگ شده و سراغشو از من گرفتن
به اطلاع میرساند هما فردا شب میاد

کلیپ : http://8upload.ir/uploads/f71925179.mp4

آخر خندس .مستربین عالیه

سلامتی بند کفش که حتی بعد کهنه شدن و پاره شدن کفش ازش جدا نمیشه
کاش ما آدما هم کمی مرام داشتیم حد اقل همو ول میکنیم
از پشت به هم خنجر نزنیم

معنی نمک به حرام در لغتنامه ی دهخدا :
نمک به حرام . [ ن َ م َ ب ِ ح َ ] (ص مرکب ) ناسپاس . بی وفا. حق ناشناس . بی حقیقت و صداقت . خائن . سرکش و نافرمان . بدکار. بدعمل . (ناظم الاطباء). نمک نشناس . نمک کور. کافر. کافرنعمت . که حق نمک نگاه ندارد. که پاس ولی نعمت ندارد :
نمک به ساغر می ریخت زاهد شیاد
کسی نمک به حرامی چنین ندارد یاد
.......
وصف بعضیا دقیقا همین چیزی هست ک مرحوم دهخدا تو کتابش گفته. نمک به حروم

ناگهان در کوچه دیدم بیوفای خویش را
باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را

گفته بودم بَعد ازین باید فراموشش کنم
دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را...

مهدی اخوان ثالث

هیچ وقت اجازه نده به بهایی عشق غرور و شخصیتتو خورد کنن
گاهی واقعا گفتن بره بجهنم یا به درک چیز بدی نیست

.......

خدایا یکی سیب خورداومدیم این دنیا حالا یکی خفاش خورده باید برگردیم اون دنیا

آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست
و آن کس که نکو گفت مرا، خود نیکوست

حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست

#شیخ_بهایی

چقدر ما آدما
وقتی عاشق میشیم
ضعیف میشیم
دیگه هرچی میگه نمیتونیم نه بگیم
دیگه وقتی حق باهمونه
بخاطر از دست ندادنش
مجبوریم بگیم
مقصریم
به جایی میرسیم
که برای اشتباه نکرده
باید عذرخواهی کنیم که مبادا
بزاره بره
ای کاش
آدما
وقتی میدونستن دوستشون داریم
آدم میموندن

وجدان دارین نظرتون راست بگید ندارین دروغ بگین

هو و وف خدایاشکرت

دوست دختر سابقم یبار زنگ زد گفت گوشی خواهرم افتاده تو اب چیکارش کنیم
گفتم بندازش تو برنج اوکی میشه
گفت برنج نداریم غذامون سوپه امروز ، بندارم تو اون ؟!!
حالا کاری ندارم که حتی اونم باهام کات کرد.
ولی خدایی سوپ غذا نیست!

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم
امید روشنائی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دست تهی
گل بر میافشانم......

فریدون مشیری

......