نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
| AlirezaM (1399/3/16 , 12:20) 《Admin》 |
از صحبت یاران دمشقم ملالتی پدید آمده بود. سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات انس گرفتم.
تا وقتی که اسیر فرنگ شدم و در خندق طرابلس با جهودانم به کار گل بداشتند.
یکی از رؤسای حلب که سابقهای میان ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت: ای فلان! این چه حالت است؟!
گفتم: چه گویم:
همی گریختم از مردمان به کوه و به دشت
که از خدای نبودم به آدمی پرداخت
قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت
که در طویله نامردمم بباید ساخت
پای در زنجیر پیش دوستان
به که با بیگانگان در بوستان
بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من در آورد به کابین (مهریه)صد دینار.
مدتی بر آمد، بدخوی ستیزه روی نافرمان بود. زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغّص داشتن.
زن بد در سرای مرد نکو
هم در این عالم است دوزخ او
زینهار از قرین بد زنهار
وَ قِنا رَبَنا عذابَ النّار
باری زبان تعنّت دراز کرده همی گفت: تو آن نیستی که پدر من تو را از فرنگ باز خرید؟
گفتم: بلی! من آنم که به ده دینار از قید فرنگم باز خرید و به صد دینار به دست تو گرفتار کرد.
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
تا وقتی که اسیر فرنگ شدم و در خندق طرابلس با جهودانم به کار گل بداشتند.
یکی از رؤسای حلب که سابقهای میان ما بود گذر کرد و بشناخت و گفت: ای فلان! این چه حالت است؟!
گفتم: چه گویم:
همی گریختم از مردمان به کوه و به دشت
که از خدای نبودم به آدمی پرداخت
قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت
که در طویله نامردمم بباید ساخت
پای در زنجیر پیش دوستان
به که با بیگانگان در بوستان
بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من در آورد به کابین (مهریه)صد دینار.
مدتی بر آمد، بدخوی ستیزه روی نافرمان بود. زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغّص داشتن.
زن بد در سرای مرد نکو
هم در این عالم است دوزخ او
زینهار از قرین بد زنهار
وَ قِنا رَبَنا عذابَ النّار
باری زبان تعنّت دراز کرده همی گفت: تو آن نیستی که پدر من تو را از فرنگ باز خرید؟
گفتم: بلی! من آنم که به ده دینار از قید فرنگم باز خرید و به صد دینار به دست تو گرفتار کرد.
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
| ☆☆GitA☆☆ (1399/3/16 , 11:52) |
یه وقتهایی، یه گوشه هایی از دنیاتون رو قایم کنید و پیش خودتون نگه اش دارید!
یه آهنگهایی رو تنهایی گوش کنید، یه فیلمهایی رو تنهایی نگاه کنید، یه خیابونهایی رو تنهایی قدم بزنید!
شاید بعدها... لازم بشه آدم تو گوشه هایی از زندگیش باشه که اونو یادِ هیچکس نمیندازه...
ویرایش توسط ☆☆GitA☆☆ (1399/3/16 , 11:52) [1]
یه آهنگهایی رو تنهایی گوش کنید، یه فیلمهایی رو تنهایی نگاه کنید، یه خیابونهایی رو تنهایی قدم بزنید!
شاید بعدها... لازم بشه آدم تو گوشه هایی از زندگیش باشه که اونو یادِ هیچکس نمیندازه...
ویرایش توسط ☆☆GitA☆☆ (1399/3/16 , 11:52) [1]
| $Saman$ (1399/3/16 , 02:29) ""رهگذر"" |
هووف

| ELy (1399/3/16 , 01:38) هستم ولی خستم |
به سلامتی ﺍﻭﻥ ﺍﻋﺪﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺟُﺮمِ ﺭﻓﯿﻘﺸﻮ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﭘﺎی ﭼﻮﺑﻪ ﺩﺍﺭ گفتن:
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪت ﺭﺍ ﺑﮕﻮ:
ﮔﻔﺖ به ﺭﻓﯿﻘﻢ ﺑﮕﯿﺪ غلام ﭘﺪرﺳﮓ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﺩتو ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻦ، ﻓﯿﻠﻢ ﻫﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺍﻋﺪﺍﻣﻢ ﻣﯿﮑﻨﻦ!??
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪت ﺭﺍ ﺑﮕﻮ:
ﮔﻔﺖ به ﺭﻓﯿﻘﻢ ﺑﮕﯿﺪ غلام ﭘﺪرﺳﮓ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﺩتو ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻦ، ﻓﯿﻠﻢ ﻫﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺍﻋﺪﺍﻣﻢ ﻣﯿﮑﻨﻦ!??
| SogOol (1399/3/16 , 23:31) |
خوشبختی از نگاه هر کسی، معنای متفاوتی دارد، اما از نظر من: آدم هایی خوشبختند که عشق به موقع به سراغشان بیاید.
?سیمین دانشور
#عذرا
?سیمین دانشور
#عذرا

| kakojavad (1399/3/15 , 22:06) desert |
وقتی یاد گرفتی احساساتتو کنترل کنی
یا خفش کنی
هیچوقت نمیبازی!
یا خفش کنی
هیچوقت نمیبازی!
| SogOol (1399/3/15 , 21:36) |
ولی گناه کردن باکسی که دوسش داری و دوست داره عِنده ثوابه...
#کاستر
#کاستر

| ☆☆GitA☆☆ (1399/3/15 , 19:13) |
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز، اما قاب نکن به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد، زمین میخوری...
زخم بر میداری و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو...
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش،
تو چه میدانی؟
شاید روزی، ساعتی، آرزوی نداشتنش را میکردی...
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار...
هیچ کس #تو نخواهد شد!
#آرامش سهم توست...
?
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز، اما قاب نکن به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد، زمین میخوری...
زخم بر میداری و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو...
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش،
تو چه میدانی؟
شاید روزی، ساعتی، آرزوی نداشتنش را میکردی...
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار...
هیچ کس #تو نخواهد شد!
#آرامش سهم توست...
?
| ☆☆GitA☆☆ (1399/3/15 , 18:23) |

| **nafasi gol** (1399/3/15 , 16:11) |
| ☆☆GitA☆☆ (1399/3/15 , 15:20) |
آدم ها
جدا از عطری که،
به خودشون می زنن
عطر دیگه ای هم دارن
که تاثیر گذارتره
عطر نگاهشون
عطرحرفاشون
عطری که فقط و فقط
مختصّ شخصیت اون هاست
و در هیچ مغازه ی عطر فروشی
پیدا نمیشه.
جدا از عطری که،
به خودشون می زنن
عطر دیگه ای هم دارن
که تاثیر گذارتره
عطر نگاهشون
عطرحرفاشون
عطری که فقط و فقط
مختصّ شخصیت اون هاست
و در هیچ مغازه ی عطر فروشی
پیدا نمیشه.
در کل: 15510












انصافا ذهنم درگیره




خانه
در کل : 0 عضو / 41 مهمان