نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
Nazanin 7 (1401/2/3 , 18:53) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
دلتنگی واسه آدمی که کلی ازت فاصله داره اینطوریه که، پشت تلفن یا ویدئوکال کلی میخندی و خوشحالی
ولی تلفنو که قطع میکنی یه نگاه به اطرافت میندازی
و نبود اون آدمو با تمام وجود حس میکنی...
ولی تلفنو که قطع میکنی یه نگاه به اطرافت میندازی
و نبود اون آدمو با تمام وجود حس میکنی...
جک اسمیت (1401/2/3 , 17:39) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
دلم میخواد بشینم همه حرفایی که یه عمر نتونستم به کسی بزنم رو بنویسم، همه اتفاقایی که لهم کرد و هیچ کس نفهمید رو بنویسم، دلیل همه عصبانیتام، ناراحتیام، بیحسیام، بیاعتمادیام، بدبینیام، سنگ بودنام، همشونو بنویسم، همه اون حرفایی که حتی نمیتونستم به خودم بگمشون رو بنویسم، انقدر بنویسم تا مخم خالی بشه و چشمام پُر، انقدر بنویسم که دیگه حرفی نمونه تو گلوم، یه بار برای همیشه همشون رو بنویسم و بعد همشو آتیش بزنم.
آگرین (1401/2/3 , 17:00) |
همیشه آب نخواسته آب بهت دادن
آب مراد نیست
گاهی آبت میدهند تا قربانیت کنن!
آب مراد نیست
گاهی آبت میدهند تا قربانیت کنن!
جک اسمیت (1401/2/3 , 09:52) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
بعضی حرفا رو نمیشه گفت...
باید خورد!
ولی بعضی حرفارو نه میشه گفت
نه میشه خورد!
می مونه سردل...
باید خورد!
ولی بعضی حرفارو نه میشه گفت
نه میشه خورد!
می مونه سردل...
roya (1401/2/2 , 20:29) ܩܠܭܘ ߊܨ ܢ̣ߊܚ݅ܓ ܭܘ ࡅ߳ܝ̇ߺܣߊیܨ ܩیܥܼܝ̇ߺܭَܘ . . ? |
بعضیا نمیگن میخوان برن..فقط بیصدا میزارن و میرن...!! مواظب این ادما باشین...
آگرین (1401/2/2 , 17:52) |
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه قبری ندارم
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدا را در میان اشکهایت دیدی
کمی هم نزد او یادی زمن کن
کمی هم جای من او را صدا کن
بگو یارب فلانی رو سیاه است
دو دستش خالی و غرق گناه است
بگو یا رب تویی دریای جوشان
در این شب رحمتت بر وی بنوشان
#امیدوارم بهترینا در شب قدر برای همگیمون رقم بخوره
و هم دیگه رو از دعای خودمون محروم نکنیم
چون میگن
|"بهترین راه اجابت دعایت در حق خودت آنوقتیست که دیگران را هم در دعایت شریک کنی"
چه سازم توشه قبری ندارم
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدا را در میان اشکهایت دیدی
کمی هم نزد او یادی زمن کن
کمی هم جای من او را صدا کن
بگو یارب فلانی رو سیاه است
دو دستش خالی و غرق گناه است
بگو یا رب تویی دریای جوشان
در این شب رحمتت بر وی بنوشان
#امیدوارم بهترینا در شب قدر برای همگیمون رقم بخوره
و هم دیگه رو از دعای خودمون محروم نکنیم
چون میگن
|"بهترین راه اجابت دعایت در حق خودت آنوقتیست که دیگران را هم در دعایت شریک کنی"
جک اسمیت (1401/2/2 , 16:14) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
دیدمش گفتم منم ؛ نشناخت مرا .
آگرین (1401/2/2 , 11:57) |
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ایدوست که غیراز تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جزفکر توام کاری هست»
لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس
به هوس بال زد وگشت گرفتار قفس
پایبند تو ندارد سر دمسازی کس
موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس
«به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست»
بی گلستان تو در دست به جز خاری نیست
به ز گفتار تو بیشائبه، گفتاری نیست
فارغ از جلوهٔ حسنت در و دیواری نیست
ای که در دار ادب، غیر تو دیاری نیست
گر بگویم که مرا با تو سر وکاری نیست
در و دیوارگواهی بدهد کاری هست»
دل ز باغ سخنت، ورد کرامت بوید
پیرو مسلک تو راه سلامت پوید
دولت نام تو حاشاکه تمامت جوید
کاب گفتار تو دامان قیامت شوید
«هرکه عیبم کند ازعشق و ملامت گوید
تاندیده است تو را برمنش انکاری هست»
روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم
شب نباشدکه ثنای تو مکرر نکنم
منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم
نزد اعمی صفت مهر منور نکنم
«صبر بر جور رقیب چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست»
هرکه را عشق نباشد، نتوان زنده شمرد
وانکه جانش ز محبت اثری یافت، نمرد
تربت پارس چو جان، جسم تو در سینه فشرد
لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد
«باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد
آب هر طیب که در طبلهٔ عطاری هست»
سعدیا نیست به کاشانهٔ دل غیر تو کس
تا نفس هست به یاد تو برآریم نفس
ما به جز حشمت و جاه تو نداریم هوس
ای دم گرم تو آتش زده در ناکس و کس
«نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست»
کام جان پر شکر از شعر چو قند تو بود
بیت معمور ادب، طبع بلند تو بود
زنده، جان بشر از حکمت و پند تو بود
سعدیا! گردن جانها به کمند تو بود
«من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست»
راستی دفتر سعدی به گلستان ماند
طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند
اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند
وانکه او را کند انکار، به شیطان ماند
«عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند
#ملکالشعرای بهار
با تاخیر روز بزرگداشت سعدی گرامی باد
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ایدوست که غیراز تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جزفکر توام کاری هست»
لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس
به هوس بال زد وگشت گرفتار قفس
پایبند تو ندارد سر دمسازی کس
موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس
«به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست»
بی گلستان تو در دست به جز خاری نیست
به ز گفتار تو بیشائبه، گفتاری نیست
فارغ از جلوهٔ حسنت در و دیواری نیست
ای که در دار ادب، غیر تو دیاری نیست
گر بگویم که مرا با تو سر وکاری نیست
در و دیوارگواهی بدهد کاری هست»
دل ز باغ سخنت، ورد کرامت بوید
پیرو مسلک تو راه سلامت پوید
دولت نام تو حاشاکه تمامت جوید
کاب گفتار تو دامان قیامت شوید
«هرکه عیبم کند ازعشق و ملامت گوید
تاندیده است تو را برمنش انکاری هست»
روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم
شب نباشدکه ثنای تو مکرر نکنم
منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم
نزد اعمی صفت مهر منور نکنم
«صبر بر جور رقیب چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست»
هرکه را عشق نباشد، نتوان زنده شمرد
وانکه جانش ز محبت اثری یافت، نمرد
تربت پارس چو جان، جسم تو در سینه فشرد
لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد
«باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد
آب هر طیب که در طبلهٔ عطاری هست»
سعدیا نیست به کاشانهٔ دل غیر تو کس
تا نفس هست به یاد تو برآریم نفس
ما به جز حشمت و جاه تو نداریم هوس
ای دم گرم تو آتش زده در ناکس و کس
«نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست»
کام جان پر شکر از شعر چو قند تو بود
بیت معمور ادب، طبع بلند تو بود
زنده، جان بشر از حکمت و پند تو بود
سعدیا! گردن جانها به کمند تو بود
«من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست»
راستی دفتر سعدی به گلستان ماند
طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند
اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند
وانکه او را کند انکار، به شیطان ماند
«عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند
#ملکالشعرای بهار
با تاخیر روز بزرگداشت سعدی گرامی باد
مهدی (1401/2/2 , 11:11) لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم. |
جواب دادن مردها به زنها در طول هفته
شنبه: بنال
1شنبه: چته
2شنبه: بگو
3شنبه: گوش میکنم
4شنبه: جانم
5شنبه: تو جون بخواه عزیزم
جمعه: باز چه مرگته?
شنبه: بنال
1شنبه: چته
2شنبه: بگو
3شنبه: گوش میکنم
4شنبه: جانم
5شنبه: تو جون بخواه عزیزم
جمعه: باز چه مرگته?
جک اسمیت (1401/2/2 , 10:39) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
از بعضی اتفاقا که عبور کنی دیگه هیچی
نه انقدر سخته نه انقدر قشنگ...
نه انقدر سخته نه انقدر قشنگ...
جک اسمیت (1401/2/2 , 03:39) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
شاید یک روزی، عشقی که توی سر آدم بوده از سرش بیفته، اما عشقی که توی دل آدم رخنه و ریشه کرده باشه از بین نمیره. فقط یک جایی، یک زمانی رشدش متوقف میشه. چیزی که دیگه نه از بین میره و نه رشد میکنه، و تا ابد یک گوشه از قلبت رو میگیره، و تو هر چند وقت یکبار دست خودت رو میگیری و سری به اون گوشهی قلبت میزنی. خوب یا بد، اون روز دلت عجیب تنگ میشه …
Nazanin 7 (1401/2/1 , 22:08) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
عجب غم سوزناکی داره این آهنگ

آگرین (1401/2/1 , 12:51) |
آدما هرچقدرم عطرشون گرون قیمت باشه
اما وقتی بوی مرام و معرفت ندن هیچن
چون عطر هرچقدرم گرون قیمت بمرور زمان بوش میره
تقدیم به دوستای با مرام خودم
اما وقتی بوی مرام و معرفت ندن هیچن
چون عطر هرچقدرم گرون قیمت بمرور زمان بوش میره
تقدیم به دوستای با مرام خودم
در کل: 15829