نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
![]() | MaHaK (1398/8/30 , 19:54) VOorOojaK |
آدم ها رو با گفتن "بهت خبر میدم" الکی به خودتون امیدوار نکنین. مث آدم بگین "نه"!
:

нoda (1398/8/30 , 17:57) |
یه اسم باکلاس جایگزین تنبلی پیدا کردم
:
از هم گسستگی سلول های تحتانی
:

از هم گسستگی سلول های تحتانی

Homa : Hidden (1398/8/30 , 17:23) |
تا وقتی ظرفها انقدر هوشمند نشدن که خودشون خودشونو بشورن دانشمندا در واقع هیچ غلطی نکردن
:

Homa : Hidden (1398/8/30 , 16:27) |
مشتق و انتگرال كه هيچي
ما هنوز از ايمان و تقوا و عمل صالح هم تو زندگيمون استفاده اي نكرديم
:
:
ما هنوز از ايمان و تقوا و عمل صالح هم تو زندگيمون استفاده اي نكرديم


Homa : Hidden (1398/8/30 , 15:32) |
از دید بابای من هر وقت میریم مسافرت دزدا میان دم خونمون میگن اَه باز چراغ یکی از اتاقاشون روشنه و تمام راه های نفوذی ما مسدوده، برگردید بچهها
:

![]() | shadi (1398/8/30 , 14:08) |
سوار تاکسی بودم ...
دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته ...
پیاده شد ... دست کرد تو کیفش ...
گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله ...
دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت :
" این قبض و بگیر، بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر "
ریدم به خودم ...
هی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم ، گفتم :
" دخترتون هستن ، ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود "
راننده گفت " بیخود شیرین زبونی نکن ، الان مهمون کردنو بهت نشون میدم "
:
دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته ...
پیاده شد ... دست کرد تو کیفش ...
گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله ...
دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت :
" این قبض و بگیر، بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر "
ریدم به خودم ...
هی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم ، گفتم :
" دخترتون هستن ، ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود "
راننده گفت " بیخود شیرین زبونی نکن ، الان مهمون کردنو بهت نشون میدم "

![]() | shadi (1398/8/30 , 13:04) |
◄◄◄زنی با صورت کبود نزد دکتررفت ...
دکترپرسید: چی شده؟
زن گفت: دکتر،هروقت شوهرم مست میاد خونه،منو زیر مشت و لگد میگیره ...
دکتر گفت: هر وقت شوهرت مست اومد خونه یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده ...
دو هفته بعد ، زن با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت و گفت:
دکتر،قرقره چای سبز فوق العاده بودهر بار شوهرم مست اومدخونه من شروع کردم به قرقره کردن چای سبز اون دیگه به من کاری نداشت ...
... حتی اون كمتر مشروب می خوره ...
دکتر گفت: می بینی؟ اگه جلوی زبونت رو بگیری ، خیلی چیزا حل می شن ... :|
دکترپرسید: چی شده؟
زن گفت: دکتر،هروقت شوهرم مست میاد خونه،منو زیر مشت و لگد میگیره ...
دکتر گفت: هر وقت شوهرت مست اومد خونه یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده ...
دو هفته بعد ، زن با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت و گفت:
دکتر،قرقره چای سبز فوق العاده بودهر بار شوهرم مست اومدخونه من شروع کردم به قرقره کردن چای سبز اون دیگه به من کاری نداشت ...
... حتی اون كمتر مشروب می خوره ...
دکتر گفت: می بینی؟ اگه جلوی زبونت رو بگیری ، خیلی چیزا حل می شن ... :|
Homa : Hidden (1398/8/30 , 11:03) |
من تا همین الان فکر میکردم تو ستایش، مهدی_سلوکی به مادره میگه "ماست نعنا" ولی خب خیلی سریع میگه "ماس نا".
باز من خوبم ی رفیق دارم فک میکرد میگه "باسنا"
:
:
باز من خوبم ی رفیق دارم فک میکرد میگه "باسنا"


![]() | MaHaK (1398/8/30 , 09:49) VOorOojaK |
من بیشترین مشکلم اینه که همه فکر میکنن من دارم شوخی میکنم
:

![]() | ***mahhsa*** (1398/8/30 , 08:21) |
با یه دختره حرف میزدم گفت فعلا، من برم بدوشم
گفتم یعنی به این حجم از شیردهی رسیدی هرروز شیرتو میدوشی؟
گفت خاک تو سرت میگم برم دوش بگیرم
ناموسا اینجوری صحبت نکنین
:
:
:
گفتم یعنی به این حجم از شیردهی رسیدی هرروز شیرتو میدوشی؟
گفت خاک تو سرت میگم برم دوش بگیرم
ناموسا اینجوری صحبت نکنین



Homa : Hidden (1398/8/30 , 02:14) |
«جواب ندادن» خودش نوعی جواب محترمانس
درست مث گاز ندادن که یه نوع ترمزه
:
درست مث گاز ندادن که یه نوع ترمزه

Homa : Hidden (1398/8/30 , 00:03) |
یادم باشه بچه ام ۷ سالش که شد ببرمش پیش روانشناس بگم همین حالا یه تدبیری بیندیش که وقتی ۲۰ سالش شد اومد پیشت نگی ریشه در کودکیش داشته
:
:


Homa : Hidden (1398/8/29 , 20:21) |
معلوم نیست تو دانشگاه چی به این پرستارا یاد میدن که یه معتاد هرویینی بهتر از اونا میتونه رگو پیدا کنه :hm:
:

![]() | Roksana (1398/8/29 , 14:02) از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست |
یکی ازینام نداریم=>
:

![]() | kakojavad (1398/8/29 , 23:03) desert |
طرف دوستش میمیره
بهش میگن علت مرگش چی بود؟؟؟!
میگه:
والا این علت زندگیشم معلوم نبود چه برسه به مرگش!
بهش میگن علت مرگش چی بود؟؟؟!
میگه:
والا این علت زندگیشم معلوم نبود چه برسه به مرگش!
![]() | MaHaK (1398/8/28 , 21:56) VOorOojaK |
حس وقتایی رو دارم که تو خونهمون برقا میرفت، از اون چراغ زنبوریا روشن میکردیم، همه جمع میشدیم یه جا تا برقا دوباره بیاد.
همهمون منتظر نشستیم تا اینترنت وصل شه. هیچ کاری هم نمیتونیم بکنیم. انگار برقامون رفت
همهمون منتظر نشستیم تا اینترنت وصل شه. هیچ کاری هم نمیتونیم بکنیم. انگار برقامون رفت
در کل: 15931