صبح بخیر، مهمان صبح
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 755 756 757 758 759 ... 763 >>
 tamana  (1398/6/23 , 20:54)
آدمک آخر دنیاست بخند:)
کنار بگذارید آدمهای نصفه نیمه زندگیتان را!
همان هایی ک می روند دور هایشان را میزنند
در وقت اضافه شان یاد شما می افتند
همان هایی ک سراغ شمارا وقتی میگیرند
که دوروبرشان خلوت باشد.
کناربگذارید این آدمهای همیشه بلا تکلیف را
که تکلیفشان با خودشان مشخص نیست
این آدمها نه دل،دل بریدن دارند نه پای ماندن
از اینها فقظ باید فاصله گرفت
اینها بلاتکلیفیشان مسری است!
فقط آمده اند که تنها نباشند
و الا دلدادگی در کار نیست .
 Roksana  (1398/6/23 , 00:25)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺁﻏﺎﺯ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ
ﭘﺎﯾﺎﻧﺶ…
ﺻﺒﺢ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺷﺐ… ﺑﺬﺭ ﺍﻣﯿﺪ؛
ﻧﻪ ﻭﻗﺖ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﺪ،
ﻧﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ…
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﮑﺎﺭﯼ؛
ﺷﺒﯿﻪ ﻟﻮﺑﯿﺎﯼ ﺳﺤﺮ ﺁﻣﯿﺰ،
ﺑﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻃﻠﻮﻉِ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ؛
ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻣﯽﺯﻧﺪ…
ﻭ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻦ،
ﺍﻭﺝ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ…
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺒﺎﺵ!!!…
ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯼ، ﺗﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ ﺳﺖ؛
ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺭﯾﺸﻪﯼ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﺍﺕ…
ﭘﺲ ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ،
ﺑﺬﺭ ﺟﺎﺩﻭﯾﯽ ﺍﻣﯿﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭ،
ﻭ ﻣﻌﺠــﺰﻩ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﮐﻦ
 Rahil  (1398/6/22 , 15:36)
از هر طرف محاصره در عشقت
ﺷﺎﻣﻠﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ...

ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ ...
ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ

ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺕ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ ...

ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﮎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ
ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ :
ﺩﻧﯿﺎ ، ﺩﺍر ِﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ !
 Roksana  (1398/6/21 , 22:41)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ
ﮐﺴﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪﻩﺍﻡ
ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ
ﺩﺭﭘﺲ ﭘﺮﺩﻩﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
ﻣﺄﻣﻦ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍﺳﺖ
ﺍﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺳﺖ
ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
 ☆☆GitA☆☆  (1398/6/21 , 10:21)
خـــــــــــــــــــــدایـــــــا؛ :
لبخند دروغــکی چرا…؟؟
خــــوب نیستـــــم . . .
گیر کرده ام در گلوی زندگـــــی…!!!
کاش می توانستم راحـــت حرف بزنم...
میان آدم های دنیایت...لال بودن را ترجیـح مـــیدهم ،
وقتی کســـی نیست عمق درد پنــهان شده در حرفهایم را حــــس کند…!!من اعتراف میکنم کم آوردم..
 MaHaK  (1398/6/21 , 01:08)
VOorOojaK
خوبی دایناسورها این بود که همون اول تا دیدن اوضاع اینجوریه، جمع کردن رفتن:
 Roksana  (1398/6/20 , 20:26)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ
ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ
ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ
 Roksana  (1398/6/19 , 22:37)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
او ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺑﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﺭﻓﯿﻖ
ﺍﯾﻦ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﻣﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﺮ
ﺩﺍﺭﺩ،ﺭﻓﯿﻖ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﯽﺁﺋﯿﻢ ﻣﺎ
ﺷﺨﺺ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺎﻫﺎ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺭﻓﯿﻖ
 MaHaK  (1398/6/19 , 00:10)
VOorOojaK
اونجای زندگیمه که خانم هایده میخونه..
برای کوچه غمگینم، برای خونه غمگینم، برای تو، برای من، برای هر کی مثل ما..
 kakojavad  (1398/6/18 , 12:19)
desert
دکتر شریعتی می گوید در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم :

#اول : حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود تا آخر میایستد ! خودش و فرزندانش شهید میشوند. هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد. از آب میگذرد، از آبرو نه !

#دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد. مخالف را تحمل نمیکند. سرِ حرفش میایستد. نوه پیغمبر را سر میٔبرد. بی آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که میخواهد برسد

#سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را میخواهد هم خرما، هم دنیا را میخواهد هم اخرت. هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را ، هم اماراتِ ری را میخواهد،هم احترامِ مردم را ، نه حاضر است از قدرت بگذرد ، نه از خوشنامی، هم آب میخواهد هم آبرو ، دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی

ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست !

من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...
 Roksana  (1398/6/17 , 22:33)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻋﻼﻣﻪ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺲ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﻭ
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: »ﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ«!
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﯾﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻓﻘﻂ
ﺧﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻓﻮﺭﺍً ﺩﻭ ﺑﯿﺖ ﺍﺯ ﺳﻌﺪﯼ
ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ:
ﭼﻨﺎﻥ ﻟﻄﻒ ﺍﻭ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﺮ ﺗﻦ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻫﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﮔﻮﯾﺪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺳﺎﺧﺘﻪ
ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﯼ ﻧﭙﺮﺩﺍﺧﺘﻪ
 tamana  (1398/6/17 , 14:38)
آدمک آخر دنیاست بخند:)
نه تو مانی و نه من
نه آن ناله نمناک تراز اشک جسد
نه آن خانه غمناک تر از حبس ابد
همه چیز خاک شود
همه چیز باد شود
همه چیز در همه چیز چرخد و تکرار شود
 ☆☆GitA☆☆  (1398/6/17 , 13:18)
امروز سوار تاكسى شدم، به راننده گفتم: چقدر ميشه؟
گفت: نميدونم، هرچى مرامته بده!
بهش پونصد تومن دادم
گفت: تف تو مرامت!!
 Roksana  (1398/6/17 , 09:26)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺗﻮﮐﻞ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ، ﮐﻪ
ﺧﻮﺩﺵ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﺩ
ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﻦ ، ﺍﻣﺎ ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ
ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﺖ ، ﻫﻢ
ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺘﻨﻨﺪ!
ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺷﮑﺮ ﮔﺬﺍﺭ ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎ
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ
ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
 MaHaK  (1398/6/17 , 00:01)
VOorOojaK
توي زندگيم شايد به اون چيزايي كه ميخواستم نرسيدم، ولي به همه اون چيزايي كه نميخواستم رسيدم!
 ☆☆GitA☆☆  (1398/6/16 , 17:05)
در بيمارستان ها وقت شام و ناهار،غذاها خيلي متفاوت است
به يك نفر سوپ،چلوكباب و دسر مي دهند
و به يك كسي فقط سوپ مي دهند
و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند كه فقط آب بخور 
به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور 
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند
زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است .
پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده ، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي .
اين كارها روي حساب و حكمت است
 Roksana  (1398/6/16 , 14:37)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺧﺪﺍﯾﺎ…
ﮔﺎﻫﮯ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺍﺩﯼ ﻫﺎﯾﺶ
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﮯﺁﻭﺭﺩ..
ﺍﻣﺎ ﺑﺮﻕ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ
ﭼﺸﻤﺎﻧـﻢ ﻧﻤﮯﺭﻭﺩ،
ﺧﻮﺏ ﻣﮯﺩﺍﻧﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﻟـﻢ ﺭﺍ
ﺩﺍﺭﯼ
ﻭﻗﺘﮯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﻏﻤﮯ
ﻧﯿﺴـﺖ
 Rahil  (1398/6/16 , 10:43)
از هر طرف محاصره در عشقت
در زندگی،
غصۀ از دست دادن
هیچ چیز را نخورید،

چون وقتی یک درخت،
برگی را از دست می دهد،

برگی دیگر از قبل
آمادۀ جایگزین شدن است.

برخیز و به کرامت خدا امیدوار باش
 Roksana  (1398/6/16 , 01:07)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺮﻫﻢ ﻫﺎ ﺭﺍﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ..
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ
ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷـﻮﺩ
 ☆☆GitA☆☆  (1398/6/16 , 00:03)
میشم اون ستاره ای که هرشب بهش زل بزنی ولی دستت بهش نرسه ??
در کل: 15257
<< 1 ... 755 756 757 758 759 ... 763 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 47 مهمان