وقت بخیر، مهمان عصر
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 746 747 748 749 750 >>
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/27 , 22:57)
زندگی می گفت
از هر چیز
مقداری به جا می ماند!
دانه های قهوه در شیشه،
چند سیگار در پاکت،
و کمی درد در آدمی ...
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/27 , 21:01)
خدایم!
ای که همیشه عاشقانه مرا هدایت کردی
به تو نیاز دارم ! محتاج آن مهر و عشق بی حد و کرانت هستم.
راه را به من نشان بده
مرا به سویی ببر که تنها خوبی، عشق و پاکی باشد .
از اعماق وجودم فریاد می زنم و تو را برای هدایت می خوانم
هدایت کن !
هدایتم کن به سویی که عشق باشد،
هدایتم کن به سویی که پاکی باشد و خوبی و مهربانی،
هدایتم کن به راهی که انتهایش نور باشد، نوری که از عشق تو می تابد .
هدایتم کن به راهی که آرامش را در قلب و جانم بچشم.
با من باش
مواظب من باش
همراهم باش .
 kakojavad  (1398/5/27 , 19:51)
desert
حکیم بزرگ ژاپنی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود ...
مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر.
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا.
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا.
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
مرد این بار گفت: نمی دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید.
حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.
این حکایت، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد.
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند.
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده...

با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی شویم و برعکس، بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی مان می شود...
 kakojavad  (1398/5/27 , 18:24)
desert
زندگی واقعی رو کوآلاها میکنند
همیشه خدا یه شاخه بغل کردند خوابند هیچ پلنی ام واسه هیچ جای زندگی ندارند
جز اینکه فردا رو کدوم شاخه بخوابم !
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/27 , 08:15)
دِلَم میخوآهَد
خودم رآ از تَنم دربیآوَرَم
بشورَم ،
بِچلآنَم ،
وَ رویِ طنآبِ حیآطِمآن پَهن کُنم .. !
فردآبیآیَم ،
وَ بِبینم که مَرآ
بآد بآ خود بُرده اَست ...
 Roksana  (1398/5/27 , 01:43)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﻛﻨﻴﺪ، ﺣﺘﻰ ﺍﮔﺮ ﻻﻳﻖ
ﺑﺪﺭﻗﻪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ
ﺑﺪﻭﻥ ﻛﻨﺎﺭ ﺯﺩﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ، ﺑﺪﻭﻥ
ﺳﺮﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺑﻪ
ﻗﻠﺐ ﻫﺎﻳﻰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ
ﺣﺘﻰ ﺍﮔﺮ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺑﺎ
ﭼﺸﻤﺎﻧﻰ ﻭﺣﺸﺖ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺑﻰ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ
ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺸﺖ
ﺯﺧﻢ ﻫﺎﻯ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﻳﺪ
ﺑﻮﺩﻥ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺭﻭﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﻳﻴﺪ
ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﭼﻤﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺠﺎ
ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ، ﺑﺮﻭﻧﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﻌﻠﻖ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺿﺮﻭﺭﻳﺴﺖ
ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﻰ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ
ﺑﻌﻀﻰ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻯ
ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺭﻭﺑﺎﻥ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﻴﺪ
ﺑﻌﻀﻰ ﭼﻴﺰﻫﺎ، ﻋﺎﺩﺕ ﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﻛﻨﻴﺪ، ﺩﺳﺖ ﺗﻜﺎﻥ
ﺩﻫﻴﺪ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻴﺪ
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/27 , 00:47)
آدم های زیادی را می شود دوست داشت.
می شود حسِ خوبِ دوست داشتن را با آنها تجربه کرد، حسِ خوبِ دلبستن، آرامش و تعلُق.
این هنرِ آدم هاست که می توان دوستشان داشت. می توان به آنها اعتماد کرد.
این هنرِ آدم هاست که می توانند به روحِ دوستانشان رسوخ کنند، در قلبشان جا خوش کنند، در خاطرشان نقطه ی روشن باشند،
این هنرِ آدم هاست که در زندگی ات می آیند،
این هنرِ آدم هاست که در زندگی ات می مانند،
این هنرِ آدم هاست که در زندگی ات حسِ خوبِ سر زندگی اند؛
و در این گیر و دار که آدم بودن هنر می خواهد
تو؛
چقدر؛
هنرمندی ...
 Roksana  (1398/5/26 , 23:57)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺟﺬﺍﺑﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺩﺍﺭﺩ ،
ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﯼ …
ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺣﺴﺮﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ !
ﭘﺲ ﯾﮏ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺗﺮﻣﺰ ﺩﺳﺘﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﮑﺶ …
ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ
AlirezaM: (1398/5/27 , 00:48)
تایید میشه. لایک
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/26 , 23:15)
آدما گاهی دلشون میگیره،
بی دلیل حال و هوای دلشون ابری میشه، بی بهونه
و هیچوقتم کسی نیست که بهشون کمک کنه
درست مثل آسمونی که تو چله ی تابستون بغض کرده
و هر آن ممکنه اشکش سرازیر بشه
مردم همیشه متعجب مدام از خودشون میپرسن:
"الان چه وقتِ باریدن بارونه؟"

ما آدما از ازل تا ابد همین بودیم
همیشه دنبال دلیل بودیم
کاش یاد بگیریم آرامش بدیم بدون پرسیدن
لذت ببریم بدون دونستن
کاش یاد بگیریم سکوت رو
یاد بگیریم که نپرسیم «چرا»
وقتی حتی خودشونم دلیلش رو نمیدونن
 نفس  (1398/5/26 , 22:53)
Flawless
وقتی اولین حس مامانمون نسبت به ما حالت تهوع بود:
باید ازبقیه چه انتظاری داشت
 ایسا  (1398/5/26 , 18:36)
مامان فسقلی ها
از یه جایی به بعد . . .
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه ،
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری ،
دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری ،
یا اس ام اسی بی جواب بمونه ،
از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو،به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه ،
از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم ، لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری ،
از یه جایی به بعد . . .
هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه ، اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی
از یه جایی به بعد . . .
حرفی واسه گفتن نداری ، ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی ،
و می ری تو لاک خودت ،
از یه جایی به بعد . . .
از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی ،
جای دوست داشته شدن ها ، توی تن و فکر و قلبت می سوزه ،
از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی ،
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت ،
از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم فقط نگاه می کنی ...
 Rahil  (1398/5/26 , 17:10)
از هر طرف محاصره در عشقت
لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور میخواهد مشکلاتِ شما را حل کند.
این مسئولیتِ اوست.
کارِ شما نیست.
کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید.

آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید.
خدای ما، خدای مافوقِ طبیعیست.
او محدود به قوانینِ طبیعت نیست.
در زندگی دفعتاً متوجه میشویم که خداوند کارهایی در زندگیمان کرده که خود به تنهایی حتی در رویا هم قادر به انجامش نبودهایم.❤️
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/26 , 13:29)
سالهاستـــــ فهمیدم

گفتن :دوستـــــ❤️ــــت دارم

چیزے را عوض نمیڪند

جز اینڪہ ۰۰۰

یڪی را دلبستہ

و دیگرے را دلخستہ میڪند
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/26 , 08:14)
"جاده" بهترین تسکین است ... آدم تمامِ دردهایش را فراموش می کند! انگار سرتاسرِ اتوبان ها ، گردِ بی خیالی پاشیده اند ... گاهی با خودم فکر می کنم ؛ اگر ماشین اختراع نشده بود ؛ آدم ها با این همه دردِ تلنبار شده چه می کردند ؟!
اگر موسیقی نبود ،
اگر خیابان نبود ،
اگر سفر نبود !!!
بدونِ این ها که چیزی از آدم نمی مانَد !
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/26 , 01:12)
هرچه انسان تر باشیم...
زخم ها عمیق تر خواهند بود...
هرچه بیشتر دوست بداریم...
بیشتر غصه خواهیم داشت...
بیشتر فراق خواهیم کشید ...
و تنهایی یمان بیشتر خواهد شد...
شادی ها لحظه ای و گذرا هستند...
شاید خاطرات بعضی از آن ها ...
تا ابد در یاد بماند ...
اما رنج ها داستانش فرق می کند. ...
تا عمق وجود آدم رخنه می کند ...
و ما هر روز با آنها زندگی می کنیم...
انگار این خاصیت انسان بودن است...!
 Roksana  (1398/5/25 , 23:11)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
ﻣﻌـــﻠﻮﻡ ﻧﯿــﺲ . . .
∇ ﻓﻀـــﺎ ﻣﺠــﺎﺯﯾﻪ ﯾـــﺎ ✤ ﺑــﺎﻍ ﻭﺣــــﺶ ✤
▩ ﻫﻤــﻪ ﯾﺎ ﮔــﺮﮔﻦ
∇ﯾﺎ ﻋﻘــﺎﺏ
▩ ﯾﺎ ﺷﯿـــــﺮ
∇ﯾﺎ ﭘﻠــــــــــﻨﮓ
▩ ﯾﻪ ﻋــــــــﺪﻩ ﻫــﻢ ﮐــﻪ ﺷــﺎﺧَﻦ
∇ﺧﻼﺻــــــــــﻪ ﺍﺯ ﻣــﺎ ﮔﻔﺘــﻦ ﺑــﻮﺩ
• ▩]ﭼِــــﺨِِﻬـ
 نفس  (1398/5/25 , 20:32)
Flawless
مابداخلاقا
فقطبایه عده خاص خوش اخلاقیم
که حس میکنیم لیقت دارن:2uge4p4:
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/25 , 19:49)
بی لیاقت ها را بدرقه کنید !!

بعضی ها را بدرقه کنید حتی اگر لایق بدرقه نباشند. بدون کنار زدن پنجره.
بدون سربرگرداندن به عقب.

بعضی ها را بدرقه کنید و بگذارید به قلب هایی بروند در اندازه ی خودشان. حتی اگر مطمئن باشید روزی با چشمانی وحشت زده و بی پناه بر خواهند گشت.

زخم های خاطراتشان را ببندید.
بودن های ناروایشان را بشویید.
غرور و دروغ و قضاوتشان را در چمدانشان بگذارید و بگذارید به هر کجا که باید بروند، بروند.

بگذارید در گذشته به جایی که به آن تعلق دارند آرام بگیرند.
برایشان گریه کنید.

سوگواری کنید و بدانید این از دست دادنی ضروری ست برای به دست آوردنی گران بها...
 MaHaK  (1398/5/25 , 15:25)
VOorOojaK
هر جا ميری بی حوصلگی جلوتر از خودت اونجا لنگر انداخته
 ☆☆GitA☆☆  (1398/5/25 , 14:26)
زندگی . . .

ڪجای این خیابان

منتظر من است

ڪه از هیچ کوچه ای

به آن نمی رسم . .
در کل: 14993
<< 1 ... 746 747 748 749 750 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 18 مهمان