نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
Roksana (1398/9/12 , 07:41) از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست |
:::::::::::::::
***mahhsa*** (1398/9/12 , 06:34) |
❤️خاطرات همیشه خاص هستند ، گاهی با به یاد آوردن روزهایی که گریه میکردیم ، میخندیم و گاهی با به یاد آوردن روزهایی که میخندیدیم ، گریه میکنیم ، و این زندگیه..
***mahhsa*** (1398/9/12 , 05:04) |
به دوستم گفتم "اون موقعی که تو هواپیما نشستی و داری وطنتو، خاکتو، خاطراتتو میذاری و میری، اولین کاری که میکنی چیه؟
گفت: فیلترشکنامو پاک میکنم از گوشیم ::
گفت: فیلترشکنامو پاک میکنم از گوشیم ::
Homa : Hidden (1398/9/12 , 04:08) |
قیمت گوجه یه جوری شده که دیگه کنار یه سیخ کوبیده، یه سیخ کوبیده ی دیگه ارزونتر از یه سیخ گوجه درمیاد!
:
:
Homa : Hidden (1398/9/12 , 00:26) |
همیشه فک میکردم روابط آن چنانی فقط تو سریالای ترکیه وجود داره و تو واقعیت وجود نداره; تا اینکه وارد دانشگاه شدم و دیدم سریالای ترکیه نیاز به تلاش بیشتر دارن :
***mahhsa*** (1398/9/11 , 22:42) |
ما سکه پنج میلیونی رو دیدیم
طلای هشتصد تومنی رو دیدیم
پراید شصت میلیونی رو دیدیم
دلار بیست هزاری رو دیدیم
بنزین سه هزاری رو دیدیم
گوجه کیلویی ۲۲ هزارو دیدیم
زندگی بدون اینترنتو دیدیم
الانم که زندگی بدون اکسیژن رو داریم میبینیم?
یعنی پشمای کل کائنات ریخته
طلای هشتصد تومنی رو دیدیم
پراید شصت میلیونی رو دیدیم
دلار بیست هزاری رو دیدیم
بنزین سه هزاری رو دیدیم
گوجه کیلویی ۲۲ هزارو دیدیم
زندگی بدون اینترنتو دیدیم
الانم که زندگی بدون اکسیژن رو داریم میبینیم?
یعنی پشمای کل کائنات ریخته
Rahil (1398/9/11 , 21:46) از هر طرف محاصره در عشقت |
#رضا_عطاران چه قشنگ گفت:
اصولا زنها "خر" نمیشن "عاشق" میشن
هروقت درک و فهمت به جایی رسید که روی "احساس" زن ها اسم "خریت" نذاری ...
میتونی به خودت بگی "مرد"
وقتي خدا زن را مي آفريد
فرشته اي پرسيد:چرا انقدر روي اين يکي وقت ميگذاري؟
خدا پاسخ داد:ميدوني چه خصوصياتي در نظر گرفتم تا درستش کنم؟
بايد بيش از٢٠٠ قسمت قابل حرکت داشته باشه,وقتي بيمار ميشه,خودش خودش رو معالجه کنه,١٨ساعت در روز بتونه کار کنه همزمان سه تا بچه رو در آغوش بگيره و با يه بوسه از زانوي زخمي تا قلب شکسته رو شفا بده!
خدا گفت:چيزي نمونده موجودي که محبوب قلبم هست رو کامل کنم
فرشته گفت:اين که خيلي لطيفه!
بله لطيفه,ولي خيلي قوي درستش کردم نميتوني تصور کني چه چيزایي رو ميتونه تحمل کنه
فرشته گونه زن رو لمس کرد:خدا فکرکنم بار مسوليت زيادي بهش دادي! داره چکه ميکنه؟
خدا گفت:اين اشکه,اون با اشکهاش غمهاش,عشقش و تنهايي و رنج و غرورش رو بيان ميکنه.
فرشته به خدا گفت:تو فکر تمام چيزهاي خارق العاده رو براي ساختن "مادرها" کرده اي!
خدا گفت:"فقط يک چيزش خوب نيست,خودش فراموش ميکنه که چقدر با ارزشه"
اصولا زنها "خر" نمیشن "عاشق" میشن
هروقت درک و فهمت به جایی رسید که روی "احساس" زن ها اسم "خریت" نذاری ...
میتونی به خودت بگی "مرد"
وقتي خدا زن را مي آفريد
فرشته اي پرسيد:چرا انقدر روي اين يکي وقت ميگذاري؟
خدا پاسخ داد:ميدوني چه خصوصياتي در نظر گرفتم تا درستش کنم؟
بايد بيش از٢٠٠ قسمت قابل حرکت داشته باشه,وقتي بيمار ميشه,خودش خودش رو معالجه کنه,١٨ساعت در روز بتونه کار کنه همزمان سه تا بچه رو در آغوش بگيره و با يه بوسه از زانوي زخمي تا قلب شکسته رو شفا بده!
خدا گفت:چيزي نمونده موجودي که محبوب قلبم هست رو کامل کنم
فرشته گفت:اين که خيلي لطيفه!
بله لطيفه,ولي خيلي قوي درستش کردم نميتوني تصور کني چه چيزایي رو ميتونه تحمل کنه
فرشته گونه زن رو لمس کرد:خدا فکرکنم بار مسوليت زيادي بهش دادي! داره چکه ميکنه؟
خدا گفت:اين اشکه,اون با اشکهاش غمهاش,عشقش و تنهايي و رنج و غرورش رو بيان ميکنه.
فرشته به خدا گفت:تو فکر تمام چيزهاي خارق العاده رو براي ساختن "مادرها" کرده اي!
خدا گفت:"فقط يک چيزش خوب نيست,خودش فراموش ميکنه که چقدر با ارزشه"
MaHaK (1398/9/11 , 19:44) VOorOojaK |
از یه جایی به بعد شک میکنی که خاطرات خوبت واقعا اتفاق افتاده یا همه ش یه خواب بوده:
AtEnA (1398/9/11 , 18:48) آدمک آخر دنیاست بخند:) |
دست به دست مدعی شانه به شانه می روی
آه که با رقیب من جانب خانه می روی
بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
گرم تر از شراره،آه شبانه می روی
من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه می روی
در نگه نیاز من موج امید ها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
حال که داستان من بهر تو شد فسانه ای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟
#شفیعی کدکنی
آه که با رقیب من جانب خانه می روی
بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
گرم تر از شراره،آه شبانه می روی
من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه می روی
در نگه نیاز من موج امید ها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
حال که داستان من بهر تو شد فسانه ای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟
#شفیعی کدکنی
нoda (1398/9/11 , 16:38) |
::مثه نارنگی نباش که تا انگشت بهت میخوره لخت بشی..
مثل پرتقال باش که واسه لخت کردنت چاقو بکشن..
فن بیانم یکم خستس ولی نیتم خیره :
مثل پرتقال باش که واسه لخت کردنت چاقو بکشن..
فن بیانم یکم خستس ولی نیتم خیره :
Roksana (1398/9/11 , 16:00) از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست |
زلف و رخسارِ تو ره بر دلِ بیتاب زنند
رهزنان قافله را در شبِ مهتاب زنند
شکوه ای نیست زِ طوفان حوادث ما را
دل به دریازدگان خنده به سیلاب زنند!
[رهی معیری]
ویرایش توسط Roksana (1398/9/11 , 16:00) [1]
رهزنان قافله را در شبِ مهتاب زنند
شکوه ای نیست زِ طوفان حوادث ما را
دل به دریازدگان خنده به سیلاب زنند!
[رهی معیری]
ویرایش توسط Roksana (1398/9/11 , 16:00) [1]
سیما (1398/9/11 , 15:21) |
دلتنگی میکنم...
ولی حق ندارم بهانه اش را بگیرم...
به یادش میفتم...
ولی حق ندارم اشک بریزم...
او را میخواهم...
ولی حق ندارم سراغش را بگیرم...
خوابش را میبینم...
ولی حق ندارم تعبیر آمدنش را کنم...
بی قرار میشوم...
ولی حق گلایه ندرم...
دلم میگیرد...
ولی حتی حق صدا کردنش هم را ندارم چون...
"قول داده ام"
ولی حق ندارم بهانه اش را بگیرم...
به یادش میفتم...
ولی حق ندارم اشک بریزم...
او را میخواهم...
ولی حق ندارم سراغش را بگیرم...
خوابش را میبینم...
ولی حق ندارم تعبیر آمدنش را کنم...
بی قرار میشوم...
ولی حق گلایه ندرم...
دلم میگیرد...
ولی حتی حق صدا کردنش هم را ندارم چون...
"قول داده ام"
***mahhsa*** (1398/9/11 , 13:50) |
استوری گذاشته گاهی با یه قهوه تلخ، همه تلخی ها از خاطرت میره
حالا تا دیروز Coffe رو کوفه میخونده???
حالا تا دیروز Coffe رو کوفه میخونده???
FAZi (1398/9/11 , 13:07) |
دلم افسردگی بعد مهاجرت از ایران رو میخواد :
Mil@d (1398/9/11 , 12:27) |
روحانی فردای قضیه فهمیده بنزین گرون شده. فکر کنم دو سال دیگه تازه میفهمه که رئیس جمهور بوده?
***mahhsa*** (1398/9/11 , 11:41) |
بعضیا میرن مسافرت انقد که عکس، استوری و لایو میذارن که
پول حجم اینترنتمون اندازه خرج مسافرت اونا میشه?
پول حجم اینترنتمون اندازه خرج مسافرت اونا میشه?
AlirezaM (1398/9/11 , 10:13) 《Admin》 |
می دونی بلند شی بری اتاق کنترل رو بیاری ولی شارژر رو جا بذاری یعنی چی
.
.
:/
.
.
:/
***mahhsa*** (1398/9/11 , 04:59) |
چرا زندگی رو سخت میکنی؟!
دلتنگ کسی شدی؟-----زنگ بزن
میخوایی کسی رو ببینی؟-----دعوت کن
میخوایی بقیه درکت کنن؟-----توضیح بده
سوالی داری؟-----بپرس
چیزیی میخوایی-----برو دنبالش
از چیزی خوشت میاد؟-----حفظش کن
از کسی خوشت نمیاد؟-----ترکش کن
عاشق کسی هستی؟-----بهش بگو ?
ما فقط یکبار زندگی میکنیم
سخت نگیر و ساده باش
و زندگی کن...❤️
دلتنگ کسی شدی؟-----زنگ بزن
میخوایی کسی رو ببینی؟-----دعوت کن
میخوایی بقیه درکت کنن؟-----توضیح بده
سوالی داری؟-----بپرس
چیزیی میخوایی-----برو دنبالش
از چیزی خوشت میاد؟-----حفظش کن
از کسی خوشت نمیاد؟-----ترکش کن
عاشق کسی هستی؟-----بهش بگو ?
ما فقط یکبار زندگی میکنیم
سخت نگیر و ساده باش
و زندگی کن...❤️
нoda (1398/9/11 , 03:00) |
? سیمین بهبهانی چه زيبا گفت:
حق حضانت برای تو
درد زایمان برای من
نام خانوادگی برای تو
بیگاری خانه برای من
چهار عقد برای تو
حسرت عشق برای من
هزار صیغه برای تو
حکم سنگسار برای من
هوس برای تو
عفاف برای من
آرام بمیر بانو که حتی
عکست را پس از مُردن
روی آگهی ترحیمت نمیزنند
ﻧﺎمم ﺯﻥ ﺍست
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭﻡ میکرﺩﯼ
ﮔﺎﻩ سنگسار
ﮔﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺿﻌﯿﻔﻪ میخوانی
ﮔﺎﻩ ﻟﭽﮏ ﺑﻪ ﺳﺮ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ " ﻣﺮﺩی" ﻣﺮﺩﺗرم
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻋﺮﺑﺪﻩ میکشی
ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﺁﺑﺮﻭﺩﺍﺭﯼ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﻡ
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ میکشم
ﻭ ﺗﻮ ﭘﺪﺭ میشوی
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﺗرم
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ
ﺯﺍﻧﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯾﻢ ﻣﯽﺳﺎﯾﯽ
ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ میکنم
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ :ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ!
ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﺗرم
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ
ﺗﺮﻣﺰ میزنی ﻭ میگویی ﭼﻨﺪ؟
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ میگردانم
ﻭ ﺗﻮ نمیدانی ﮐﻪ ﺩﻟﻢ
ﭼﮕﻮﻧﻪ میگرید
ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﮥ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺗﻮ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ
"ﻣﻦ ﺍﺯ " ﺗﻮ" ﻣﺮﺩﺗرم
ﺯﻥ ﻋﺸﻖ ﺯﺍﯾﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮايش ﻧﺎﻡ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنی
ﺍﻭ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﭽﻪ ﺩختر ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺍﻭ بیخوابی میکشد
ﻭ ﺗﻮ خواب حوریان بهشتی میبینی
او مادر میشود
وهمه جا میپرسند: نام پدر؟
قانونت عادلانه نیست دنیا
:
حق حضانت برای تو
درد زایمان برای من
نام خانوادگی برای تو
بیگاری خانه برای من
چهار عقد برای تو
حسرت عشق برای من
هزار صیغه برای تو
حکم سنگسار برای من
هوس برای تو
عفاف برای من
آرام بمیر بانو که حتی
عکست را پس از مُردن
روی آگهی ترحیمت نمیزنند
ﻧﺎمم ﺯﻥ ﺍست
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭﻡ میکرﺩﯼ
ﮔﺎﻩ سنگسار
ﮔﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺿﻌﯿﻔﻪ میخوانی
ﮔﺎﻩ ﻟﭽﮏ ﺑﻪ ﺳﺮ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ " ﻣﺮﺩی" ﻣﺮﺩﺗرم
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻋﺮﺑﺪﻩ میکشی
ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﺁﺑﺮﻭﺩﺍﺭﯼ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﻡ
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ میکشم
ﻭ ﺗﻮ ﭘﺪﺭ میشوی
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﺗرم
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ
ﺯﺍﻧﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯾﻢ ﻣﯽﺳﺎﯾﯽ
ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ میکنم
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ :ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ!
ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﺗرم
ﻫﻤﺎﻥﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ
ﺗﺮﻣﺰ میزنی ﻭ میگویی ﭼﻨﺪ؟
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ میگردانم
ﻭ ﺗﻮ نمیدانی ﮐﻪ ﺩﻟﻢ
ﭼﮕﻮﻧﻪ میگرید
ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﮥ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺗﻮ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ
"ﻣﻦ ﺍﺯ " ﺗﻮ" ﻣﺮﺩﺗرم
ﺯﻥ ﻋﺸﻖ ﺯﺍﯾﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮايش ﻧﺎﻡ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ میکنی
ﺍﻭ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﭽﻪ ﺩختر ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺍﻭ بیخوابی میکشد
ﻭ ﺗﻮ خواب حوریان بهشتی میبینی
او مادر میشود
وهمه جا میپرسند: نام پدر؟
قانونت عادلانه نیست دنیا
:
нoda (1398/9/11 , 02:31) |
::
زدی پر فکر میکردم با منه واقعا دلت تو خواستی خاطره ات راحت از این یادم بره
من هنوز قلبم نمیشه باورش یادگاریاتو از دم دارمش
بد اومد پشته هم خونه برام زندون شدش من اونم اون که پشته گریه هاش پنهون شده
من تمومه خنده هامو جا گذاشتم پس چرا دستات منو تنها گذاشت رفت
رفتنه تو این آدمو راحت عوض کرد تو بین راه یهو دلت چیو هوس کرد
لبخند توام بعد تو با من تلف شد این آخرا رفتارتم واقعا عوض شد
چی مونده بود روی دلت که نگفتی میخواستی تهش بد بزنی بهم
رو عکسات هشتگ بزنی عشق دیگه از سرت پریده
دیدی بازم آخر شدی غریبه عوض شدم راحت تویی دلیلش
چی مونده بود ثابت کنم بهت که تو رو عاشق کنمت::
زدی پر فکر میکردم با منه واقعا دلت تو خواستی خاطره ات راحت از این یادم بره
من هنوز قلبم نمیشه باورش یادگاریاتو از دم دارمش
بد اومد پشته هم خونه برام زندون شدش من اونم اون که پشته گریه هاش پنهون شده
من تمومه خنده هامو جا گذاشتم پس چرا دستات منو تنها گذاشت رفت
رفتنه تو این آدمو راحت عوض کرد تو بین راه یهو دلت چیو هوس کرد
لبخند توام بعد تو با من تلف شد این آخرا رفتارتم واقعا عوض شد
چی مونده بود روی دلت که نگفتی میخواستی تهش بد بزنی بهم
رو عکسات هشتگ بزنی عشق دیگه از سرت پریده
دیدی بازم آخر شدی غریبه عوض شدم راحت تویی دلیلش
چی مونده بود ثابت کنم بهت که تو رو عاشق کنمت::
در کل: 15464