:صبحتــــــــــــــــــون بخیــــــــــــــــــــــر:

آموزش پختن شوهر: . -شوهر را در دیگی از محبت و توجه قرار بده (شعله را کم کن)
. - روی آن عشق و مهربانی میریزین (مواظب باشین غرق نشود!) .
- با کمی لبخند طعم دارش کنین (کم باشه تا فکر نکنه خل شدین..!) .
- مواد را با قاشقی از اعصاب فولادین آرام هم بزنین (باید تحمل کنین تا قوام بده!!) . - با دری از اعتماد آنرا محکم کنین (تا جا بیفتاد) . - افزودن 5 ادویه را فراموش نکنین: (بحث نکن. دعوا نکن. غر نزن. چشم و هم چشمی نکن. بد فامیلشو نگو!) .
در نهایت اگه دیدی درست نشد، محکم درشو ببند، شعله رو زیاد کن. بذار ته بگیره بسوزه راحت شی از دستش.... والااااا.... صبر و تحمل تا چقدرخانمها کپی آزاد! اینم اشپزیه دیگه???

❄️مهربان باش

مهربانے همسایہ دیوار بہ دیوار شادے است...

بگذارخانہ دلت پرباشد ازمهربانے هاے بے دلیل...

آنگاہ عشق مے شود خاصیت تو...

و خدا با سبدے ازلبخند مهمان همیشگے قلب توست.

❄️سلام صبحتون بخیر

هوووف.خدایا ا ا اشکرت

بزن بارون ڪہ دلتنگم

ڪہ دلگیرم

ڪہ من بیعشق میمیرم

بزن بارون بازم نمنم

واسہ زخمم بشہ مرحم

شبتون بخیــــــــــــــــــــــــــــــر:

....

....

مردم میگویند كه درد كشیدن آدم را شریف و پاک میكند
این یک دروغ است
درد فقط آدمی را بیرحم میكند

? سامرست موام

فرق خانما و اقایون تو خرید اینه که
اقایون اولین چیزی که خوششون بیادو میگیرن
ولی خانما اولین چیزی که خوششون اومدو میذارن کنار میرن کل شهرو میگردن که خیالشون راحت شه بهتر از اون نیس بعد میان میگیرنش?.

رفتم روانشناس ازم پرسید تا حالا شده برگردی و به عقبت نگاه کنی؟
+ یهو برگشتم پشتمو دیدم گفتم دیواره،خب؟
_ گفت برات ۲۰ روز بستری در تیمارستان مینویسم

...

....

بی عرضگی هاتون رو تقصیر من نندازین با تشکر "قسمت" :

...

امروز به بابام گفتم سرپایی یه چایی بریز بیار مهندس، گفت چرا دیالوگ منو گفتی؟ گفتم دوس دارم بابا بودن رو تجربه کنم، گفت خیلی خب ۲۰ تومن بده با دوستام برم بیرون بابا، گفتم ندارم، وقتی خوابیدم از تو جیبم برداشت

...

یه سوال خیلی مهم؟؟؟:



چرا عباس قادری صبر کرد یه سال بگذره بعد بیاد بگه پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت...؟؟؟ چرا همون فرداش نیومد تعریف کنه قضیه رو؟؟؟ ::

کسی را از خوب بودن خسته نکنیم!

خدا نکند انسانی از خوب بودنش خسته بشود،
خدا نکند آدمی بشود که مهربانیش هربار نگران و آزرده خاطرش کرده،

چرا که آن وقت است که می ماند بلاتکلیف،
نه بد بودن را بلد است و نه توان خوب ماندنش است.
آن وقت است که میگریزد...

هجرت از دنیای آدم ها به خلوتی که درونش پوچ پوچ است،
سکوتی که قالبش تنهایی است که خودخواسته نبوده، که لذت بخش نیست...

آدم ها را از خوب بودنشان خسته نکنیم.

....