نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
Homa : Hidden (1398/9/27 , 23:11) |
استوری گزاشته " من يه فروردينى بودم كه باختم " داداش منم يه اردیبهشتیم كه بفنای سگ رفتم ولى ناموسا چه ربطى به ماه تولد داره : :
kakojavad (1398/9/26 , 22:34) desert |
هر وقت وعدههای مسئولین رو میشنوم یاد این داستان میفتم...
پادشاهى هنگام بازگشت به قصر سربازی را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى ميداد.از او پرسید: سردت نیست؟ نگهبان گفت: چرا اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم...
پادشاه گفت: من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد...
صبح روز بعد جسد سرمازده سرباز را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پا درآورد...
پادشاهى هنگام بازگشت به قصر سربازی را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى ميداد.از او پرسید: سردت نیست؟ نگهبان گفت: چرا اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم...
پادشاه گفت: من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد...
صبح روز بعد جسد سرمازده سرباز را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پا درآورد...
Homa : Hidden (1398/9/26 , 21:32) |
نوشته اگه سگ بهتون حمله کرد بهش بگین عقب وایسته. یاد دوستی افتادم که خفتش کرده بودن، به زورگیر میگفت آقا این شیوه کسب درآمد شما درست نیست
:
:
Homa : Hidden (1398/9/26 , 20:44) |
"ما نمی توانیم مشکلاتمان را با همان تفکری حل کنیم که با استفاده از آن، آنها را به وجود آوردیم."
~ #آلبرت_انیشتین
~ #آلبرت_انیشتین
MaHaK (1398/9/26 , 17:51) VOorOojaK |
ایراد اینجاست که ما یواش یواش بزرگ نشدیم!
ما یهو بزرگ شدیم و یواش یواش فهمیدیم که دیگه کوچیک نیستیم!
ما یهو بزرگ شدیم و یواش یواش فهمیدیم که دیگه کوچیک نیستیم!
ELy (1398/9/26 , 16:23) هستم ولی خستم |
:::علی میمیری منو معاون کل بکنی یه گافی دادم تو انجمن میخواستم ادیت کنم نشد ای بمیری با این مقام دادنت شپش
:
:
Homa : Hidden (1398/9/26 , 15:20) |
یه کتاب تقویت اراده در یک هفته خریدم الان سه ساله اراده نکردم بخونمش :
:
:
sheida (1398/9/26 , 14:51) |
مارا ازمرگ میترسانند... انگارک زنده ایم!
☆☆GitA☆☆ (1398/9/26 , 12:52) |
نمی دانم اسمش را چه می گذارید
اما من دیریست
از آدم ها کم تر می رنجم !
نمی گویم اصلا
این دروغی بیش نیست
گاهی بعضی رفتارها
حرف ها
خودِ رنجش است !
اما
من یاد گرفته ام
در لحظه
از آن آدم بگذرم
از تمامِ هرآنچه که هست
و از آن لحظه به بعد
شاید با او بخندم
شاید به حرف هایش گوش بسپارم
اما
دیگر او را نمی بینم !
نمی دانم شما اسمش را چه می گذارید
اما من به این حال می گویم
نقطه ی رهایی
می بینی
گوش می سپاری
لبخند می زنی
و
انگار
نه
انگار...
❤️
اما من دیریست
از آدم ها کم تر می رنجم !
نمی گویم اصلا
این دروغی بیش نیست
گاهی بعضی رفتارها
حرف ها
خودِ رنجش است !
اما
من یاد گرفته ام
در لحظه
از آن آدم بگذرم
از تمامِ هرآنچه که هست
و از آن لحظه به بعد
شاید با او بخندم
شاید به حرف هایش گوش بسپارم
اما
دیگر او را نمی بینم !
نمی دانم شما اسمش را چه می گذارید
اما من به این حال می گویم
نقطه ی رهایی
می بینی
گوش می سپاری
لبخند می زنی
و
انگار
نه
انگار...
❤️
MaHaK (1398/9/26 , 12:14) VOorOojaK |
سه ماه تابستون تعطیل، برف میاد تعطیل، برودت میشه تعطیل، هوا آلوده میشه تعطیل، زلزله میاد تعطیل، کل عید تعطیل، و... بعد میگن معلمی شغل به درد بخوری نیست این دقیقا رویای کاری منه ;))
آگرین (1398/9/26 , 08:25) |
میگن هر صبح یه تولد دوبارست
پ تولد جدیدتون مباااارک
و امیدوارم تا شب براتون پر از لحظات شاد و موفقیت های عالی باشه
پ تولد جدیدتون مباااارک
و امیدوارم تا شب براتون پر از لحظات شاد و موفقیت های عالی باشه
Rahil (1398/9/26 , 07:13) از هر طرف محاصره در عشقت |
باران و عشق
حادثه ای آسمانی اند
باران گرفته است
گمانم وزیده ای ...!
حادثه ای آسمانی اند
باران گرفته است
گمانم وزیده ای ...!
☆☆GitA☆☆ (1398/9/26 , 00:31) |
بعضی شب ها ...
گریه امانم را میبرد
آغـ.ـوشـی میخواهم که از آن زخم نخورده باشم خدایا باز هم تو میمانی و من ??
#خدا
گریه امانم را میبرد
آغـ.ـوشـی میخواهم که از آن زخم نخورده باشم خدایا باز هم تو میمانی و من ??
#خدا
Homa : Hidden (1398/9/25 , 22:51) |
هر ایرانی یه میز غذاخوری در منتهیالیه سمت راست خونهش داره که دسترسی به نصف صندلیاش غیر ممکنه و اون چندتای دیگه هم کلا استفاده نمیشه
آخرم تمام وعدههای غذایی رو سر سفرهای که رو زمین انداختن میخورن :|
:
آخرم تمام وعدههای غذایی رو سر سفرهای که رو زمین انداختن میخورن :|
:
kakojavad (1398/9/25 , 21:25) desert |
با مادرم داشتیم انباری خونه رو تمیز میکردیم ...
یهو یه بسته مداد رنگی بیست و چهارتایی پیدا کردم. نشون مامان دادم . زد زیر خنده گفت وقتی بچه بودی اینو خریدم که هر وقت بیست گرفتی بهت بدم
خاک تو سرت...
یهو یه بسته مداد رنگی بیست و چهارتایی پیدا کردم. نشون مامان دادم . زد زیر خنده گفت وقتی بچه بودی اینو خریدم که هر وقت بیست گرفتی بهت بدم
خاک تو سرت...
AtEnA (1398/9/25 , 17:34) آدمک آخر دنیاست بخند:) |
گفتم ای دل نروی؟
خار شوی زار شوی
بر سر آن دار شوی
بی بر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟
خام شوی رام شوی؟
نپری جلد شوی،
بی پرو بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟
کام دهد،از لب خود وام دهد؟
در برت ساز زند،رقص کند
کافرو بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟
فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،
کر شوی،شاعرو بیمار شوی؟
نکند ،دل نکنی
دل بکند
بهر تو دل دل نکند
برود در بر یار دگری
صبح که بیدار شوی؟
#مولانا
خار شوی زار شوی
بر سر آن دار شوی
بی بر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟
خام شوی رام شوی؟
نپری جلد شوی،
بی پرو بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟
کام دهد،از لب خود وام دهد؟
در برت ساز زند،رقص کند
کافرو بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟
فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،
کر شوی،شاعرو بیمار شوی؟
نکند ،دل نکنی
دل بکند
بهر تو دل دل نکند
برود در بر یار دگری
صبح که بیدار شوی؟
#مولانا
نفس (1398/9/25 , 14:42) Flawless |
اين ماييم ك..
ديگران رو مغرور ميكنيم
چون ارزشيو بهشون ميديم
كه ندارن....
ديگران رو مغرور ميكنيم
چون ارزشيو بهشون ميديم
كه ندارن....
☆☆GitA☆☆ (1398/9/25 , 12:56) |
آدمها عادت کرده اند همه چیز را از مغازه ها حاضرو آماده بخرند اما چون مغازه ای نیست که در آن دوست را »«معامله»«کنند!!!
آدمها مانده اند بی دوست.
آدمها مانده اند بی دوست.
☆☆GitA☆☆ (1398/9/25 , 11:12) |
درست در لحظه آخر …
در اوج توکل و نهایت تاریکی …
نوری نمایان می شود ، معجزه ای رخ می دهد
خدا از راه می رسد … !
در اوج توکل و نهایت تاریکی …
نوری نمایان می شود ، معجزه ای رخ می دهد
خدا از راه می رسد … !
آگرین (1398/9/25 , 10:09) |
جاده موفقیت مستقیم نیست
پیچی دارد به نام شکست
دور برگردونی به نام سر در گمی
سرعت گیرهایی به نام افکار منفی
و چراغ قرمز هایی به نام دشمنان
اما اگه کمربندی به نام اراده
موتوری به نام استقامت
و راننده ای به نام امید
به جایی میرسیم که اسمش موفقیته
زندگیتون سرشار از موفقیت های ناو و عالی
پیچی دارد به نام شکست
دور برگردونی به نام سر در گمی
سرعت گیرهایی به نام افکار منفی
و چراغ قرمز هایی به نام دشمنان
اما اگه کمربندی به نام اراده
موتوری به نام استقامت
و راننده ای به نام امید
به جایی میرسیم که اسمش موفقیته
زندگیتون سرشار از موفقیت های ناو و عالی
در کل: 15468