نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
![]() | AlirezaM (1399/2/12 , 09:51) 《Admin》 |
اگه تو منطقه ی ممنوعه شنا میکنی به غرق شدن نگو تقدیر!
.gif)
.gif)
kia (1399/2/12 , 08:36) |
ﺳﻼﻡ ﺻﺒﺢ ﺑﺨﯿﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ
ﺍﻧﻮﺍﺭ ﻃﻼﯾﯽ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻮﯾﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭﻟﻄﻒ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﮕﯽ ﻣﺎﻟﺒﺨﻨﺪ
ﻣﯿﺰﻧﺪ
ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭﺻﺒﺤﯽ
ﭘﺮﺍﺯﻋﺸﻖ ﻭﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﻨﺸﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ
ﺑﺸﺮﯾﺴﺖ .
ﺻﺒﺢ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺨﯿﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ
ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﮕﯽ ﻣﺎﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ
ﺍﻧﻮﺍﺭ ﻃﻼﯾﯽ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻮﯾﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭﻟﻄﻒ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﮕﯽ ﻣﺎﻟﺒﺨﻨﺪ
ﻣﯿﺰﻧﺪ
ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭﺻﺒﺤﯽ
ﭘﺮﺍﺯﻋﺸﻖ ﻭﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﻨﺸﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ
ﺑﺸﺮﯾﺴﺖ .
ﺻﺒﺢ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺨﯿﺮ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ
ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﮕﯽ ﻣﺎﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ
FAZi (1399/2/12 , 04:22) |
هیچوقت به تهش فکر نکن
چون ممکنه برسی به غم
ته زندگی به این قشنگی، میرسی به مرگ
ته یک روز خوب، ممکنه برسی به شب پر از فکر و خیال
ته یک خاطره قشنگ،
ممکنه برسی به یک یادش بخیر
از حس و حال الانت لذت ببر
در لحظه زندگی کن
به تهش فکر نکن.gif)
چون ممکنه برسی به غم
ته زندگی به این قشنگی، میرسی به مرگ
ته یک روز خوب، ممکنه برسی به شب پر از فکر و خیال
ته یک خاطره قشنگ،
ممکنه برسی به یک یادش بخیر
از حس و حال الانت لذت ببر
در لحظه زندگی کن
به تهش فکر نکن
.gif)
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1399/2/12 , 01:34) |
تعداد آدمهایی که من واقعاً دوستشان داشته باشم زیاد نیست، تعداد کسانی که نظر خوبی درباره شان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضیتر میشوم. هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم که آدمها شخصیت ناپایداری دارند و نمیشود روی ظواهر لیاقت یا فهم و شعورشان حساب کرد...
![]() | ♔faranak♔ (1399/2/11 , 20:39) √ⓢⓤℳⓔⓡ ⓖⓘⓡⓛ√ |
روزمعلم هزاران بارمبارکباد?☺
(بااینکه ازبعضیاشون متنفرم ولی خب بعضیاشونم واقعاعالی وهستن زحمت میکشن ودعامیکنم ک همیشه سلامت وسرزنده باشن)??
(بااینکه ازبعضیاشون متنفرم ولی خب بعضیاشونم واقعاعالی وهستن زحمت میکشن ودعامیکنم ک همیشه سلامت وسرزنده باشن)??
![]() | AlirezaM (1399/2/11 , 15:58) 《Admin》 |
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمیگرفت و عیش ملک از او منغص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشهای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمیدانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
سعدی - گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان
بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشهای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمیدانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
سعدی - گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان
![]() | MoHaMaD (1399/2/11 , 14:45) ... |

بیا یه پک بزن شاد شی ببم

![]() | MoHaMaD (1399/2/11 , 23:37) ... |
پ کی کرونا تموم میشع ؟!
???
???
![]() | kakojavad (1399/2/10 , 22:26) desert |
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻇﻬﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭ ﮔﺸﻨﻪ ﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ??
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
ﻣﺠﺮﯼ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﯽ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﯼ؟؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ??
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﭼﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎ
ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﻫﺎ
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
ﻣﺠﺮﯼ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﯽ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﯼ؟؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ??
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﭼﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎ
ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﻫﺎ
در کل: 15945