نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
![]() | ELy (1399/2/28 , 17:05) هستم ولی خستم |
علی دزد نفله ی بیخاصیت امتیازات منو پس بده

![]() | ELy (1399/2/28 , 14:23) هستم ولی خستم |
سوالی که همیشه توی ذهنم بوده اینه که گوسفندا که همیشه سبزی میخورن، دیگه چرا چربی دارن؟
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1399/2/28 , 10:29) |
این جمله رو
سر لوحه زندگیتون قرار بدید.
از هیچ کس هیچ چیزی بعید نیست.
حتی همونی که الان از ذهنت گذشت... !!!
سر لوحه زندگیتون قرار بدید.
از هیچ کس هیچ چیزی بعید نیست.
حتی همونی که الان از ذهنت گذشت... !!!
![]() | AlirezaM (1399/2/28 , 08:12) 《Admin》 |
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی دارد که دوگانه ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند.
گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.(اگر تو هم بخوابی بهتر از این است که بدنبال عیب و فضولی از دیگران باشی)
سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی دارد که دوگانه ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند.
گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.(اگر تو هم بخوابی بهتر از این است که بدنبال عیب و فضولی از دیگران باشی)
سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
![]() | ELy (1399/2/28 , 06:42) هستم ولی خستم |
بچه بودم قرار بود عموم اینا بیان خونمون نذری داشتیم،
بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی...
منم گفتم باشه، خلاصه!
عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده!
من بچه بودم میفهمی؟؟؟
بچهههههههههه??
بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی...
منم گفتم باشه، خلاصه!
عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده!
من بچه بودم میفهمی؟؟؟
بچهههههههههه??
Homa : Hidden (1399/2/28 , 04:49) |
من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد.
- ویکتور هوگو
- ویکتور هوگو
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1399/2/28 , 03:43) |
عشق همیشه بازوهای مردانه نیست
همیشه دو لیوان قهوه یا یک شاخه گل رز نیست
همیشه حرف های عاشقانه نیست
گاهی عشق میتواند
" خـــــــــدا " باشد ...
همیشه دو لیوان قهوه یا یک شاخه گل رز نیست
همیشه حرف های عاشقانه نیست
گاهی عشق میتواند
" خـــــــــدا " باشد ...
FAZi (1399/2/28 , 02:57) |
دختر همکارم یبار شب ادراری کرده پنج جلسه بردنش روانکاو
اونوقت من بچگیام شبا توخواب راه میرفتم بابام دستم جارو میداده خونه رو هم جارو بکشم

اونوقت من بچگیام شبا توخواب راه میرفتم بابام دستم جارو میداده خونه رو هم جارو بکشم


![]() | ELy (1399/2/27 , 22:38) هستم ولی خستم |
کاش قبل از حرف زدن
کلمات را ذره ذره میجویدیم
قورت میدادیم
و هضم میکردیم
نه اینکه همه رو بلعیده …و آخر به روی طرف بالا بیاریم . . .
کلمات را ذره ذره میجویدیم
قورت میدادیم
و هضم میکردیم
نه اینکه همه رو بلعیده …و آخر به روی طرف بالا بیاریم . . .
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1399/2/27 , 20:40) |
به نظرم بهترین آرزویی که میشه
برای کسی کرد حال خوبه
یکی با پول حالش خوب میشه،
یکی با بودن در کنار عشقش،
یکی با مسافرت،یکی با غذا
یکی با چای.gif)
واستون حال خوب آرزو میکنم
?❤?
برای کسی کرد حال خوبه
یکی با پول حالش خوب میشه،
یکی با بودن در کنار عشقش،
یکی با مسافرت،یکی با غذا
یکی با چای
.gif)
واستون حال خوب آرزو میکنم
?❤?
![]() | ELy (1399/2/27 , 17:19) هستم ولی خستم |
به بابام میگم اگه من تصادف کنم بمیرم پول دیه ام و چیکار میکنی؟
میگه میبخشم پسرم میبخشم
میگم چرا میبخشی؟
میگه اون آدم لطف بزرگی در حق ما کرده درست نیست هزینه اشم پرداخت کنه?
میگه میبخشم پسرم میبخشم
میگم چرا میبخشی؟
میگه اون آدم لطف بزرگی در حق ما کرده درست نیست هزینه اشم پرداخت کنه?
![]() | ELy (1399/2/27 , 15:11) هستم ولی خستم |
دیشب واسم خواستگار اومد...
مادر داماد گفت:
عروس خانم بغیر از آرایش کردن کار دیگه ای هم بلده؟؟؟
مامانمم گفت: شستشو...
دخترم میتونه در عرض ۱۰ ثانیه کل خانوادتونو بشوره بذاره کنار ??
مادر داماد گفت:
عروس خانم بغیر از آرایش کردن کار دیگه ای هم بلده؟؟؟
مامانمم گفت: شستشو...
دخترم میتونه در عرض ۱۰ ثانیه کل خانوادتونو بشوره بذاره کنار ??
![]() | AlirezaM (1399/2/27 , 09:32) 《Admin》 |
زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند(تا نظر پادشاه را جلب کند).
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است
چون به مقام خویش آمد سفره خواست تا تناولی کند.
پسری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در طعام نخوردی؟
گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید.
گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
ای هنرها گرفته بر کف دست
عیبها بر گرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل
سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است
چون به مقام خویش آمد سفره خواست تا تناولی کند.
پسری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در طعام نخوردی؟
گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید.
گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
ای هنرها گرفته بر کف دست
عیبها بر گرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل
سعدی - گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
Homa : Hidden (1399/2/27 , 07:23) |
اسیدم اینجوری نمیشوره ببره که شما از شب قدر انتظار دارید 

Homa : Hidden (1399/2/27 , 06:11) |
هر عارضه ای که تسکین پیدا کند، عارضه ای دیگر به وخامت میگراید!
بشر یک چاه است با دو سطل ...
یکی پایین میرود تا پُر شود، دیگری بالا میآید تا خالی شود !
- ساموئل بکت
ویرایش توسط Homa : Hidden (1399/2/27 , 06:13) [1]
بشر یک چاه است با دو سطل ...
یکی پایین میرود تا پُر شود، دیگری بالا میآید تا خالی شود !
- ساموئل بکت
ویرایش توسط Homa : Hidden (1399/2/27 , 06:13) [1]
در کل: 15945