نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
| setel (1399/5/8 , 21:04) پزشک فرعون |




متفرق شید قضیه کنسله
ویرایش توسط setel (1399/5/8 , 21:20) [1]
| kakojavad (1399/5/8 , 19:40) desert |
ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺗﮕﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺒﺪﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ
ﮐﻪ ﺧـﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ...
ﻣﻌـﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﻋـﺎﺷﻖ ﻧﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
تغییر واقعی همیشه از درون آغاز میشود
پس هنگامی که در خلوت خودت هستی تغییر کن
نه در مقابل دیگران
هرکس که دیگران را بشناسد
عاقل است
وهر کس خود را بشناسد
عارف است
ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺒﺪﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ
ﮐﻪ ﺧـﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ...
ﻣﻌـﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﻋـﺎﺷﻖ ﻧﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
تغییر واقعی همیشه از درون آغاز میشود
پس هنگامی که در خلوت خودت هستی تغییر کن
نه در مقابل دیگران
هرکس که دیگران را بشناسد
عاقل است
وهر کس خود را بشناسد
عارف است
| setel (1399/5/8 , 17:59) پزشک فرعون |
میشود به خدای هم دست نزنیم؟
میشود سر به سر خدای یکدیگر نگذاریم؟
میشود مقایسه اش نکنیم؟
چه کار به خدای هم داریم؟
میشود به خدای لاک ها چپ چپ نگاه نکنیم؟ میشود به خدای چادر مشکی ها نخندیدم؟
میشود نگوییم خدای چادری ها بهتر است یا خدای مانتویی ها؟
میشود یکبار هم شده به خدای مو رنگی ها ناسزا نگوییم؟ میشود برای خدای تسبیح به دست ها کلمه اُمل را ردیف نکنیم..
میشود به خدای آرایشی ها متلک نیاندازیم ؟
میشود انقدر نگوییم خدا را کجا باید جستجو کرد؟
امتحان کنیم ، یکبار هم شده خدای هم دیگر را قضاوت نکنیم.. خدا هم خسته شده انقدر که کشیدیم َش ... حالش بد شده بس که هرکه میگوید خدا یار من است ...
نمیخواهیم تمامش کنیم ...
به خدای هم دست نزنیم ،جایگاهمان را یادمان رفته ،نشسته ایم جای خدا و پشت هم قضاوت میکنیم ...
خدا شخصی ست ،خدای من و خدای تو یکی ست ،اما شاید فاصله ی خدای من تا خدای تو یک خدا باشد ...
به نمازهایی که با لاک خوانده میشود میخندیم ،خدا را چه دیدی شاید نمازِ او درست تر از نماز من و توست ...به گریه دختران مو بلوند در حرم و مسجدمان دهن کجی میکنیم ،چه میدانیم شاید خدای او محکم تر از خدای ماست ...
ما هیچ چیز جز چهارچوبِ خدای خودمان را نمیبینیم ،پس به حریم خدای دیگران پا نگذاریم ...
به چادری ها نخندیم ،چادر برای یکی امنیت است و برای دیگری خفقان ... نمازِ کسی را مسخره نکنیم ،نماز برای کسی خم و راست شدن است و برای دیگری آرامش ...
میبینی خدای کسی مهمانی میدهد و شادی میکند ،
خدای دیگری روی سجاده اش نشسته و طلب عفو ...
هرچه که هست ،خداست ،هیچ سو را ول نمیکند ... نه خدای مطلق چادری هاست ،نه خدای مطلق مانتویی ها ،نه خدای کشور های اسلامیست نه خدای کشور های مسیحی و یهودی و مابقی ....
او خداست هیچ کس را رها نمیکند ... نه مرا ،نه تورا ،نه بقیه را ...
دست ازسرِ خدای هم برداریم ، حُکم دهنده کس دیگریست ،برای هم حکم ندهیم ...
هرکس خدا را جایی می یابد ،کسی در نگاه پدر و مادرش ،کسی در لبخندِ کودک سرطانی ،کسی میان مهمانی و به قول خودشان فضای مستی و راستی ،کسی میانِ سجاده اش ،کسی میانِ نماز با دست های لاک زده ،کسی میانِ نمازِ شبش ،یکی در جنگ و دیگری صلح ....خدا همه جا هست جدایش نکنیم ...
آخرِ هرشب روی یک تخت همه ی ما را محکم به آغوش میکشد ،میبوسد و شاید بگوید: تو فرزندِ منی مهم نیست چه شکل، چه رنگ، چه تیپ و چه قیافه ،مهم این است من دوستت دارم ...
پس لطفا به خدای هم دست نزنیم
میشود سر به سر خدای یکدیگر نگذاریم؟
میشود مقایسه اش نکنیم؟
چه کار به خدای هم داریم؟
میشود به خدای لاک ها چپ چپ نگاه نکنیم؟ میشود به خدای چادر مشکی ها نخندیدم؟
میشود نگوییم خدای چادری ها بهتر است یا خدای مانتویی ها؟
میشود یکبار هم شده به خدای مو رنگی ها ناسزا نگوییم؟ میشود برای خدای تسبیح به دست ها کلمه اُمل را ردیف نکنیم..
میشود به خدای آرایشی ها متلک نیاندازیم ؟
میشود انقدر نگوییم خدا را کجا باید جستجو کرد؟
امتحان کنیم ، یکبار هم شده خدای هم دیگر را قضاوت نکنیم.. خدا هم خسته شده انقدر که کشیدیم َش ... حالش بد شده بس که هرکه میگوید خدا یار من است ...
نمیخواهیم تمامش کنیم ...
به خدای هم دست نزنیم ،جایگاهمان را یادمان رفته ،نشسته ایم جای خدا و پشت هم قضاوت میکنیم ...
خدا شخصی ست ،خدای من و خدای تو یکی ست ،اما شاید فاصله ی خدای من تا خدای تو یک خدا باشد ...
به نمازهایی که با لاک خوانده میشود میخندیم ،خدا را چه دیدی شاید نمازِ او درست تر از نماز من و توست ...به گریه دختران مو بلوند در حرم و مسجدمان دهن کجی میکنیم ،چه میدانیم شاید خدای او محکم تر از خدای ماست ...
ما هیچ چیز جز چهارچوبِ خدای خودمان را نمیبینیم ،پس به حریم خدای دیگران پا نگذاریم ...
به چادری ها نخندیم ،چادر برای یکی امنیت است و برای دیگری خفقان ... نمازِ کسی را مسخره نکنیم ،نماز برای کسی خم و راست شدن است و برای دیگری آرامش ...
میبینی خدای کسی مهمانی میدهد و شادی میکند ،
خدای دیگری روی سجاده اش نشسته و طلب عفو ...
هرچه که هست ،خداست ،هیچ سو را ول نمیکند ... نه خدای مطلق چادری هاست ،نه خدای مطلق مانتویی ها ،نه خدای کشور های اسلامیست نه خدای کشور های مسیحی و یهودی و مابقی ....
او خداست هیچ کس را رها نمیکند ... نه مرا ،نه تورا ،نه بقیه را ...
دست ازسرِ خدای هم برداریم ، حُکم دهنده کس دیگریست ،برای هم حکم ندهیم ...
هرکس خدا را جایی می یابد ،کسی در نگاه پدر و مادرش ،کسی در لبخندِ کودک سرطانی ،کسی میان مهمانی و به قول خودشان فضای مستی و راستی ،کسی میانِ سجاده اش ،کسی میانِ نماز با دست های لاک زده ،کسی میانِ نمازِ شبش ،یکی در جنگ و دیگری صلح ....خدا همه جا هست جدایش نکنیم ...
آخرِ هرشب روی یک تخت همه ی ما را محکم به آغوش میکشد ،میبوسد و شاید بگوید: تو فرزندِ منی مهم نیست چه شکل، چه رنگ، چه تیپ و چه قیافه ،مهم این است من دوستت دارم ...
پس لطفا به خدای هم دست نزنیم
| مهدی (1399/5/8 , 15:18) لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم. |
| AlirezaM (1399/5/8 , 12:48) 《Admin》 |
ﮐﻢ ﮐﻦ ﻃﻤﻊ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻣﯽﺯﯼ ﺧﺮﺳﻨﺪ
ﺍﺯ ﻧﯿﮏ ﻭ ﺑﺪِ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺑُﮕﺴﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪ
ﻣﯽ ﺩﺭ ﮐﻒ ﻭ ﺯﻟﻒِ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﮔﯿﺮ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ
ﻫﻢ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻨﺪ
"ﺣﮑﯿﻢ ﻋﻤﺮ ﺧﯿﺎﻡ"
ﺍﺯ ﻧﯿﮏ ﻭ ﺑﺪِ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺑُﮕﺴﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪ
ﻣﯽ ﺩﺭ ﮐﻒ ﻭ ﺯﻟﻒِ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﮔﯿﺮ ﮐﻪ ﺯﻭﺩ
ﻫﻢ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻨﺪ
"ﺣﮑﯿﻢ ﻋﻤﺮ ﺧﯿﺎﻡ"
| Homa : Hidden (1399/5/8 , 11:00) |
من نميدونم چرا هميشه كار خودم دم خود پرداز ٣٠ ثانيه طول ميكشه اما كار نفر جلوييم ٣٠ ساعت 

| MoHaMaD (1399/5/8 , 07:18) ... |
خدایا این تبلیغات سایت چیه که هعی از سروکول صفحه بالا پایین میره

| ELy (1399/5/8 , 06:22) هستم ولی خستم |
خدایا ؛من در کلبه فقیرانه خود کسی را دارم که تو نداری من چون تو دارم ؛وتو چون خود نداری.
| نفس (1399/5/8 , 05:07) Flawless |
صب بخیر دوستان



| ELy (1399/5/8 , 03:11) هستم ولی خستم |
شب خوش بست کلاب

| ELy (1399/5/8 , 23:53) هستم ولی خستم |
پل هوایی رو ساختن که آدم جونش در امان باشه! ولی شب که میخوای رد شی انقدر سیبیل کلفت اون بالا خوابیده که اگر از وسط اتوبان با چشم بسته رد بشی سالمتر میرسی مقصد…!!!
| FAZi (1399/5/8 , 23:24) |
شبتووون پرتقالی
| setel (1399/5/7 , 22:46) پزشک فرعون |
همین که گرفتاریاش را برطرف کنیم،میرود پشت سرش را هم نگاه نمیکند،انگار نه انگار که مارا برای رنجی که دچارش شده بود صدا زد!
سوره یونس| ۱۲
سوره یونس| ۱۲
| FAZi (1399/5/7 , 20:45) |
تورو از غم عالم و آدم دور کنم
کارت که لنگه؛ میگی خدا قشنگه
کارت تموم شه؛ میگی دلش چه سنگه!
آوردمت در این جهان؛ خود را کشاندی در قفس…
دنیای من تنها دلیل امتحانت بود و بس
ایمان خود را سر بریدی…
دل به دریا میزنی
یوسف خود را باختی و سر به صحرا میزنی!
به سرم زده، حالتو امشب خوب کنم
تا صدام بزنی و بگی، من خوب شدم…
به سرم زده حالتو امشب جور کنم
تورو از غم عالم و آدم دور کنم
کارت که لنگه؛ میگی خدا قشنگه
کارت تموم شه؛ میگی دلش چه سنگه!
آوردمت در این جهان؛ خود را کشاندی در قفس…
دنیای من تنها دلیل امتحانت بود و بس
ایمان خود را سر بریدی…
دل به دریا میزنی
یوسف خود را باختی و سر به صحرا میزنی!
به سرم زده، حالتو امشب خوب کنم
تا صدام بزنی و بگی، من خوب شدم…
به سرم زده حالتو امشب جور کنم
تورو از غم عالم و آدم دور کنم
در کل: 15512









خانه
در کل : 0 عضو / 3 مهمان