نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
| FAZi (1399/9/2 , 23:10) |
انقد آدمای اشتباه اومدن تو زندگیمون
که وقتی یه آدم حسابی هم
پیدا میکنیم
قدرش رو نمیدونیم...
که وقتی یه آدم حسابی هم
پیدا میکنیم
قدرش رو نمیدونیم...
| ELy (1399/9/1 , 20:22) هستم ولی خستم |
?دیدین وقتی چسب زخمی کنده میشه دیگه
هرکاریش کنی نمیچسبه؟
شاید یه چند لحظه ای بمونه ولی اخرش
طاقت نمیاره و ول میشه
حکایت بعضی از آدماس
شاید یه روزی مرحمِ دلمون بودن
ولی وقتی ول کنن و برن
دیگه نمیشه چسبوندشون
اگه یه روزی رفت دیگه التماس موندن نکن
زخمت رو رها کنی هوا بخوره،
خودش کم کم خوب میشه
هرکاریش کنی نمیچسبه؟
شاید یه چند لحظه ای بمونه ولی اخرش
طاقت نمیاره و ول میشه
حکایت بعضی از آدماس
شاید یه روزی مرحمِ دلمون بودن
ولی وقتی ول کنن و برن
دیگه نمیشه چسبوندشون
اگه یه روزی رفت دیگه التماس موندن نکن
زخمت رو رها کنی هوا بخوره،
خودش کم کم خوب میشه
| تریاق (1399/9/1 , 19:39) |
سیگارهای بهمنش را دوست دارم
عطر بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند: « دیوانه! ندیدی زن گرفته؟ »
دیوانه ام، حتی زنش را دوست دارم
#نفیسه_بالی
عطر بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند: « دیوانه! ندیدی زن گرفته؟ »
دیوانه ام، حتی زنش را دوست دارم
#نفیسه_بالی
| ELy (1399/9/1 , 17:58) هستم ولی خستم |
«قارون» هرگز نمی دانست که روزی،
کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید ...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...!
كمى متفاوت بنگريم...
کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید ...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...!
كمى متفاوت بنگريم...
| **nafasi** (1399/9/1 , 16:45) |
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ
ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ شکرانه ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ
پایان آدمیزاد نه رفتن یار است نه تنهایی،
آدمی آن هنگام تمام می شود که دلش پیر شود..
ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ شکرانه ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ
پایان آدمیزاد نه رفتن یار است نه تنهایی،
آدمی آن هنگام تمام می شود که دلش پیر شود..
| **nafasi** (1399/9/1 , 15:06) |
یاد بگیر هیچ رفتنیو راه برگشت نزاری
مثل مرگ باش
واسه هرکس فقط یبار اتفاق بیفت.gif)
مثل مرگ باش
واسه هرکس فقط یبار اتفاق بیفت
.gif)
| ELy (1399/9/1 , 10:46) هستم ولی خستم |
??لطفا زندگی کن
خودت را عادت نده به دلشوره
به اینکه آخرش چی میشه
مبادا یک روز به خودت بیایی
و ببینی در تمام روزهایی که گذشته
بجای زندگی کردن
نگرانی به خورد دلت داده ای
زندگی کن وهمه چیزو بسپار به خدا
اگر مسئله ای ازعهده تو خارج است
بسپار به خدا و با اعتماد به او زندگی کن
خدا طوری درست میکنه که خودت هم باورت نشه
خودت را عادت نده به دلشوره
به اینکه آخرش چی میشه
مبادا یک روز به خودت بیایی
و ببینی در تمام روزهایی که گذشته
بجای زندگی کردن
نگرانی به خورد دلت داده ای
زندگی کن وهمه چیزو بسپار به خدا
اگر مسئله ای ازعهده تو خارج است
بسپار به خدا و با اعتماد به او زندگی کن
خدا طوری درست میکنه که خودت هم باورت نشه
| Firoozeh (1399/9/1 , 09:43) پزشک فرعون |
فراموش کردن کسی که دوستش داری مثل حل شدن قندی میمونه که تو چایی انداختی. درسته که اون قند حل میشه و دیده نمیشه ولی برای همیشه مزه ی اون چایی رو عوض کرده.
ویرایش توسط Firoozeh (1399/9/1 , 09:44) [1]
ویرایش توسط Firoozeh (1399/9/1 , 09:44) [1]
| AlirezaM (1399/9/1 , 08:15) 《Admin》 |
چه خواب موهوم و مبهمیست بیداری ...
| تریاق (1399/9/1 , 01:26) |
تمام حیثیت شب ، تمام حرمتش بسته به اندوه دل شکسته هاست . آن ها که نمیخوابند و می نشینند لحظه ها را گره می زنند به خاطره ها . همپای شب پیر و تیره می شوند و تا دم صبح هزار بار تا مرزهای جنون می روند . حرمت شب ماییم ، دردمندها ، ما که دلمان پر می کشد برای دیدن و داشتن و بوسیدن و اقرار .
آری رفیق جان . تمام حرمت شب از ماست ، و تمام حرمت ما از کسانی که نداریم . پس سلام ما و خداوند بر شب ، بر سفرکرده ها ، بر نیست ها ، بر نخواهد بود ها . سلام خداوند بر فرودگاه ها ، بیمارستان ها ، قبرستان ها ، چهارراه ها . سلام خداوند بر آخرین خدانگهدار ها ، آخرین شب بخیر ها ، آخرین دوستت دارم ها ، اخرین مراقب خودت باش ها ... و سلام خداوند بر ما . ماهیان غرق شده در اقیانوس سکوت...
#حمیدسلیمی
ودیگرهیچ
آری رفیق جان . تمام حرمت شب از ماست ، و تمام حرمت ما از کسانی که نداریم . پس سلام ما و خداوند بر شب ، بر سفرکرده ها ، بر نیست ها ، بر نخواهد بود ها . سلام خداوند بر فرودگاه ها ، بیمارستان ها ، قبرستان ها ، چهارراه ها . سلام خداوند بر آخرین خدانگهدار ها ، آخرین شب بخیر ها ، آخرین دوستت دارم ها ، اخرین مراقب خودت باش ها ... و سلام خداوند بر ما . ماهیان غرق شده در اقیانوس سکوت...
#حمیدسلیمی
ودیگرهیچ
| ☆☆GitA☆☆ (1399/9/1 , 00:47) |
حس دردناکیه که کل شب رو با غمی بخوابی که هیچکسی از تو چشمات نمیبینه و تو سینهت پُر از حرفایی باشه که کسی نمیشنوه ...
| FAZi (1399/9/1 , 23:36) |
شبتون پرتقالی...

| AlirezaM (1399/8/30 , 22:12) 《Admin》 |
زیر خاک پر از ادماییه که منتظر فرصت مناسب بودن ...!
| kakojavad (1399/8/30 , 21:27) desert |
در من بسیاری چیزها از بین رفتند که گمان میکردم تا ابد ماندگارند.
?مارسل پروست
?مارسل پروست
| FAZi (1399/8/30 , 20:49) |
تو زندگیت به چی وابسته ای؟
+ چایی

+ چایی

در کل: 15515





خانه
در کل : 0 عضو / 68 مهمان