وقت بخیر، مهمان عصر
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 473 474 475 476 477 ... 798 >>
 ELy  (1399/11/12 , 19:58)
هستم ولی خستم
یه احساسی هم تازگیا خودم پیدا کردم؛ اینکه یه وقتایی نیاز دارم از همه ی آدمایی که میشناسم و نمیشناسم دور شم و برم تو خلوت خودم جایی که کسی کاری باهم نداشته باشه تا بتونم یکم آروم تر شم؛ ریلکس تر شم و بعد باز بتونم ادمارو تحمل کنم
 ELy  (1399/11/12 , 17:32)
هستم ولی خستم
عزیزِ من آدمها دنبالِ اون چیزی میرن که لیاقتشو دارن تو نمیتونی با چنگ و دندون یه نفر رو نگه داری ولی اون هیچ تلاشی برای موندن نکنه..
انگار فقط داری وقتتو تلف کردی؛بزار تا جایی که میخواد بمونه..
اون میره سمتِ کسی که پوله بیشتری داره و تو میری سمتِ کسی که معرفت بیشتری داره خوب بالاخره هرکی تو زندگیش میره دنبالِ چیزی که کمتر دیده
 ELy  (1399/11/12 , 15:55)
هستم ولی خستم
ولی من مطمئنم حتی اونیکه گفت:
«تو بمان و دگران وای به حالِ دگران»
یه لحظه مکث کرده و تو دلش گفته:
«خوش به حالِ دگران..!»
 ELy  (1399/11/12 , 12:39)
هستم ولی خستم
-من عاشق قارچم
+تا حالا قارچ اب پز خوردی؟!
-نه..نخوردم! فک نمیکنم خوب باشه
+پس آنقدر ساده نگو من عاشق قارچم..
اگه عاشق قارچ بودی همه جوره اشو امتحان میکردی و در آخر میگفتی با همه مزه هاش بازم عاشق قارچم!
نه اینکه فقط توی پیتزاس یا بین یه عالمه پنیره امتحانش کنی و بگی عاشقشم..
اصل موضوع هم همینه بعضی از آدما فقط توی خوشحالی و خوشی و وقتی که دورتون پُره عاشقتونن واگرنه وقتی تنهایید و نیاز به کمک دارین حاضر نیستن تنها کنارتون باشن!
 ELy  (1399/11/12 , 11:16)
هستم ولی خستم
خلبانها یه کدی دارن به نام 7600
مال وقتیه که دیگه نمیشه چیزی گفت.
معنیش اینه که:
برج مراقبت من نمیتونم حرف بزنم،ولی تو حواست بهم باشه،راهنماییم کن
وقتی بغض داری و نمیتونی حرف بزنی،به خدا بگو:
«خدایا، کد 7600»
دیگه نمیدونم چی بگم ولی تو میدونی و میتونی..!
 pedram  (1399/11/12 , 10:41)
شخصی باش که میخوای تو زندگیت داشته باشی
از اعتماد آدم ها سو استفاده نکنید
چون فقط یکبار اعتماد میکنن
و تاوان اشتباه شما رو
باید بقیه آدم های زندگیشون بدن
که لایق اعتماد هستن
ولی ازشون دریغ میشه
 kakojavad  (1399/11/12 , 09:51)
desert
چای تازه دم انگار حرف میزنه میگه خستگیهات به سَرم خودم همشو میشورم میبرم
 FAZi  (1399/11/11 , 21:39)
شبتون پرتقالی...
 ELy  (1399/11/11 , 20:40)
هستم ولی خستم
«مصابة بك حتی العظم»
تا استخوان به تو مبتلام..
 Roksana  (1399/11/11 , 13:47)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
اگه به انتظار اینکه خوشبختت قراره کنه ازدواج میکنی همون بمونی خونه بابات بهتره، خوشبختی رو باید باهم ساخت،تکرار میکنم با هَم.
 AlirezaM  (1399/11/11 , 08:03)
《Admin》
جای همه توی خاکه حالا کی بالاتره ؟!!...

" رض - رنگی "
#تکستاهنگ
 ELy  (1399/11/11 , 06:36)
هستم ولی خستم
میدونی چیه من راضیم به هر اتفاقی که تو زندگیم افتاد..
اگه خوب بود زندگیمو قشنگ کرد و اگه بد بود،منو ساخت...
مدیونم به همه آدمای زندگیم که خوباشون بهترین حس رو بهم دادن و بداشون بهترین درسارو..
میدونی دیگه الان فقط دنبال آرامشم؛خیلی ام زندگی رو سخت نمیگرم و دنبال اینکه چرا اینجوری شد یا نشد نیستم من مطمئنم روزای خوب تموم نشدن تو هم سخت نگیر رفیقم
 kakojavad  (1399/11/10 , 22:53)
desert
مردی خسیس تمام داراییاش را فروخت و طلا خرید. او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.

تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد. رهگذری او را دید و پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟»

مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست. تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟»


ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. چه بسیار افرادی هستند که پولدارند اما ثروتمند نیستند و چه بسیار افرادی که ثروتمندند ولی پولدار نیستند.
 FAZi  (1399/11/10 , 21:25)
شبتون پرتقالی?
 ELy  (1399/11/10 , 15:09)
هستم ولی خستم
«وَهُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ»
خدا همراهتونه هر جا که باشید؛قدم به قدم، توی سخت ترین و حساس ترین لحظه ها،همه جا و همیشه پس بدون ترس ادامه بده
 kakojavad  (1399/11/10 , 12:27)
desert
برشی از قصیده آبی خاکستری سیاه

دشتها نام تو را میگویند
کوهها شعر مرا میخوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند

در من این جلوۀ اندوه ز چیست؟
در تو این قصۀ پرهیز ــ که چه؟
در من این شعلۀ عصیان نیاز
در تو دمسردیِ پاییز ــ که چه؟

حرف را باید زد!
درد را باید گفت!
سخن از مهر من و جورِ تو نیست
سخن از متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودنِ پندارِ سرورآورِ مهر

آشنایی با شور؟
و جدایی با درد؟
و نشستن در بُهتِ فراموشی یا غرقِ غرور؟

سینهام آئینهایست،
با غباری از غم
تو به لبخندی از آئینه بزدای غبار

✍ #حمید_مصدق
? آبی، خاکستری، سیاه
 AlirezaM  (1399/11/10 , 07:48)
《Admin》
دوری ازم بهم نزدیک ، بزرگ ترینی بی تردید ...

" رض- رنگی "
#تکستاهنگ
 ELy  (1399/11/10 , 00:08)
هستم ولی خستم
یه افسانه هست که میگه "انسانها با ۴ دست و ۴ پا و ۱ سر و ۲ چهره به وجود اومدن؛
بعد الههی زئوس، انسان رو دو قسمت کرده، که هر نیمه تو دنیا دنبال نیمهی گمشدش بگرده و عاشق شه
 FAZi  (1399/11/9 , 22:45)
شبتون پرتقالی
 pedram  (1399/11/9 , 18:47)
شخصی باش که میخوای تو زندگیت داشته باشی
قلب❤️
خـاطـرات بد را
ڪنار میگذارد و خاطـرات
خـوش را جـلـوه میدهـد و
درسـت از تـصـدق سر هـمـیـن
فـریـب است ڪه میتـوانیم گذشته را تحمل ڪنیم
در کل: 15954
<< 1 ... 473 474 475 476 477 ... 798 >>

خانه
در کل : 1 عضو / 60 مهمان