شب بخیر، مهمان شب
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 377 378 379 380 381 ... 749 >>
 ELy  (1400/3/4 , 03:26)
هستم ولی خستم
شروع کن!
با حذف یه دوست منفی!
با شروع کردن چند صفحه کتاب!
با یاد گرفتن چیزای جدید!
با دوست داشتن خودت!
با بهترین ورژن خودت بودن!
تو لیاقت همه ی چیزای خوب این دنیارو داری! وآینده جز همین ساختن روزای حالت نیست!
 FAZi  (1400/3/4 , 02:13)
کاش تقدیرمون با آرزوهامون یکی بشه....??
 kia  (1400/3/4 , 00:56)
شبتون خووش
 ELy  (1400/3/4 , 00:13)
هستم ولی خستم
ولی من از کرم ریختن سر کسایی که دوسشون دارم واقعا لذت میبرم•___•
 FAZi  (1400/3/3 , 22:48)
شبتون پرتقالی....
 aMir_09  (1400/3/3 , 22:11)
"ܟ߲ࡅ࠭ߺߊࡅ࡙ࡅߺ߳ܨ ࡅ࡛ܘ ࡆࡄܩܢ ܝ۬ࡅ࠭ܥࡏަܨ"
 Rahil  (1400/3/3 , 21:42)
از هر طرف محاصره در عشقت
امشب این گونه دعا کنیم
خدایا آنگونه
زندهام بدار
که نشکند دلی از زنده بودنم
و آنگونه بمیرانم
که کسی به وجد نیاید از نبودنم...
 kakojavad  (1400/3/3 , 20:58)
desert
پرفسور حسابی میگفت: در دوره تحصیلاتم در
آمریکا در یک کار گروهی با یک دختر
آمریکایی به نام "کاترینا و همینطور فیلیپ" که
نمیشناختمش همگروه شدم از کاترینا پرسیدم
فیلیپ رو میشناسی؟! کاترینا گفت: آره
همونپسر که موهای بلوندِ قشنگی داره و ردیف
نخست جلو میشینه...گفتم نمیدونم کیو میگی
گفت: همون پسرِ خوشتیپ که معمولا
پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه گفتم
بازم نفهمیدم منظورت کیه! گفت همون پسر که:
کیف و کفشش رو با هم ست میکنه! بازم
نفهمیدم منظورش کی بود. کاترینا تن صداشو
یکم آورد پایین و گفت: فیلیپ دیگه! همون پسر
«مهربونی که روی ویلچر میشینه...»
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر
قابل باوری رفتم تو فکر آدم چقدر باید نگاهش
به اطرافش مثبت باشه که بتونه از ویژگی
منفی چشمپوشی کنه. چقدر خوبه مثبت دیدن!
با خودم گفتم اگه که کاترینا از من«در مورد»
فیلیپ میپرسید چی میگفتم؟ حتما سریع
میگفتم همون معلوله دیگه! وقتی، نگاه کاترینا
رو "با نگاه خودم مقایسه کردم" خیلی خجالت
کشیدم، حالا ما با چه دیدگاهی به اطراف
نگاه میکنیم؟ مثبت یا منفی؟
 آگرین  (1400/3/3 , 20:02)
مراقب باش قهر و کدورتا رو کش ندی
شاید فردایی نباشد
 آگرین  (1400/3/3 , 18:57)
مال از بهر آسایش عمر است
نه عمر از بهر گرد کردن مال!

#سعدی
 Nazanin 7  (1400/3/3 , 13:39)
ولی من خودمو توی همون شب جا گذاشتم..!
تو آخرین بازماندهی دلخوشیهای منی، برایم بمان لطفا!
هرچیز که دوست داشتهام، مال من نشده و هرکس که دوست داشتهام، آدمِ من نبوده، یاد گرفتهام چشمپوشی کنم، از چیزها و آدمها و دلخوشیها... یاد گرفتهام بپذیرم که خیلی چیزها قابل تغییر نیست، خیلی چیزها و آدمها را نمیشود داشت و من دست برداشتهام از خواستنهای بیهوده، اما تو فرق داری، تو را نیاز دارم. تو را نیاز دارم برای اینکه خوب باشم، برای اینکه شبها زودتر بخوابم و روزها زودتر بیدار شوم، برای اینکه بیشتر حواسم به خودم باشد، بیشتر تلاش کنم و بیشتر موفق باشم.
عشق، مطمئنترین آرایش دنیاست و من میخواهم از همیشه زیباتر باشم.
تو را نیاز دارم ای آخرین بازمانده!
برایم بمان لطفا...
 آگرین  (1400/3/3 , 11:01)
آدما اینقده بدی کردن و دیدن که اگه یه نفرم قصد خوبی کردن داشته باشه
بقیه بچشم یه روانی یا معیوب بهش نگاه میکنن!
 AlirezaM  (1400/3/3 , 08:40)
《Admin》
حیرتی دارد دلم کآخر چسان گنجیده است
وسعت آباد ستم، در تنگنای آسمان

" طغرا مشهدی "
 Ramin 7  (1400/3/3 , 07:27)
🚬از‌خونمون‌میاد‌فقط‌درداش‌به‌یادم🚬
«قلب شکسته» و «اعتماد بر باد رفته»
یه روزی ترمیم میشه...
تنها چیزی که برنمیگرده عمرته،
جای اشتباه و کنار آدم اشتباه نمون.

یه کاری کن وقتی بیست سال بعد جلوی آینه به چروکای دور چشمت نگاه میکنی
با خودت نگی: «ارزششو داشت؟!»
بعد سیگارتو روشن کنیو بگی «حیف عمری که تلف کردم...»
 ELy  (1400/3/3 , 02:02)
هستم ولی خستم
مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا
«دری رو که از روی رحمت برای شما باز کنه هیچکسی نمیتونه ببنده»
 آگرین  (1400/3/3 , 00:48)
یه عده هم هستن اگه تا آرنجتو با عسل بزاری دهنشون اونا شونتو گاز میگیرن بعد عین گربه ای که سیر شده پشتشونو بهت میکنن و میرن

آرزو میکنم همیشه از وجود اینجور آدما بدور باشید
 FAZi  (1400/3/2 , 23:00)
همهیِ اتفاقاتی که تجربه میکنیم در بسترِ زمان معنا پیدا میکنند. صبور باشیم و به جریانِ اتفاقات اعتماد کنیم. درد عبور میکند و ردِ آن درد،
معناهایمان را تغییر میدهد...

?پونه مقیمی
 FAZi  (1400/3/2 , 22:05)
شبتون پرتقالی....
 FAZi  (1400/3/2 , 21:28)
احتمالا خدا موقع خلقت من به فرشته هاش گفته برید یه عالمه خار بیارید میخوام اینو خاردار درست کنم
 زهرا تبریزی  (1400/3/2 , 16:26)
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان 🍂🍁
رابطه م با خدا خیلی خوبه، یعنی شبیه همیم، هرچی من میگم اون انجام نمیده، هرچیم اون میگه من انجام نمیدم
ویرایش توسط زهرا تبریزی (1400/3/2 , 16:29) [1]
در کل: 14972
<< 1 ... 377 378 379 380 381 ... 749 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 3 مهمان