شبی خوش هر که
میخواهد که با جانان به روز آرد
بسی شب روز گرداند به تاریکی و تنهایی ..

زندگــــــــــے! هـــــوووم

ڪـــلاهـت را بــــہ هـــــوا بیـــــانـداز

مـن دیگــر نـاے بـازے ڪـردن نـدارم

تــو بُــردے لـــــعنـتی

دل نیست هر ان دل که دلارام نداردد
بی روی دلارام

دل آرام ندارد ....

شبتون پرتقالی....

تیپیکال مادر ایرانی:
زنگ بزنم به بچم اگه جواب داد برینم به هیکلش، اگر جواب نداد استرس بگیرم.

دیدین دکترا میپرسن کجات درد می کنه بعد دقیقا همون جا رو چند بار محکم فشار میدن؟!
بعضیا دقیقا اینطورین!
میان تو زندگیت و میفهمن دردت چیه، نقطه ضعفت چیه! بعد دقیقا کلید می کنن رو همون!
هی فشار میدن!
ویرایش توسط ELy (1400/4/26 , 13:49) [1]

زندگــــــــــے! هـــــوووم

ڪـــلاهـت را بــــہ هـــــوا بیـــــانـداز

مـن دیگــر نـاے بـازے ڪـردن نـدارم

تــو بُــردے لـــــعنـتی

از ويژگىهاى يه پولدار آدمحسابى اينه كه هيچوقت سعى نمىكنه ديگران متوجه ميزان دارايیش بشن، اينايى كه به هر وسيلهاى سعى میکنن بفهميم پولدارن آدماى حقيرىان كه مُفتِشون هم گرونه

خوندن فکر آدما دیگه زیاد سخت نیست، همه ازت ی چیز میخوان "خریت"...

بی حسی یعنی دیگه چیزی برات مهم نباشه، تباهی یعنی حتی دیگه برات مهم نباشه که برات مهم نیس

شبتون پرتقالی...

نمیدونم چرا هنوز تا یکی آدم رو میبینه میپرسه برنامت برای آینده چیه!
تو این شرایط ایران ببین اگه طرف توانایی خارج شدن از کشورو نداره تنها برنامش میتونه این باشه که سعی کنه زنده بمونه دیگه

.....

متن عقد پدر مادر ایرانی :
_ به نام نامی یزدان
بر لب آرم این سخن با تو
میرینیم تو اعصاب فرزندمان در هر لحظه و هر جا پذیرا میشوی آیا؟
_ پذیرا میشوم از جان، هم اکنون باز میگویم که میرینیم با هم بر اعصاب فرزندمان در هر لحظه و هر جا

شبتون پرتقالی....

?SS?

بردیییییمممممم????

چهار جمله از چهار کودک که در
تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است

یک: دختر سوری بود که در وقت جان
کندن یعنی آخرین مرحله زندگیش گفت :
همه چیز را به خداوند خواهم گفت

دوم: دختر معصومی که از وحشت
جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار
میکرد خطاب به خبر نگاری که
می خواست ازش فیلم بگیرد در
حالت گریه وزاری گفت :
عموبه خاطر خدا عکسم را نگیر
چون بی حجاب ام

سوم: دختری کوچکی بود که از گرسنگی
چنین گفت: ای الله چیزی نمانده از
گرسنگی بمیرم نان خوردن نداریم
مرا به جنت خود ببر که در آنجا نان بخورم

چهارم دختر افغانی بود که در انفجار
دستش زخمی شده بود دکتردرحال
آماده گی برای عمل جراحی بودتا
دستش را قطع کند دخترک گفت:
آقادکتر آستینم را پاره نکن جز
این لباس دیگر ندارم

این نتیجه تمام جنگهاست چه ببری چه ببازی...

برای خواسته هات تلاش کن
درد حصرت
تلختر از پشیمونیه
چون کاش رو هرجای کره زمین کاشتن سبز نشد!!!

????