شب بخیر، مهمان شب
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 346 347 348 349 350 ... 743 >>
 آگرین  (1400/4/9 , 17:20)
نشکت شم
بنویس.
گفتم بنویس.
از چی بنویسم؟ از کی بنویسم؟ از کجا بنویسم؟ چه طور بنویسم.
بنویس حرف نزن. از مشکلات بنویس. از ناپایداری دنیا بنویس. از دویدنها و هرگز نرسیدنها بنویس. از بدبختیهایی که چون بهشون عادت کردیم فکر میکنیم خوشبختی هستند بنویس. از تکرار مکررات بنویس. از رنجها و مشقتها بنویس.
جوهر ندارم. نمیتونم حرکت کنم. دیگه رمقی واس حرکت کردن ندارم.
ایناییو که میگی رو نمیتونم بنویسم. اینا نوشتنی نیستند. هیچ قلمی هم نمیتونه بنویسدَشون.
نع, من کاری با این حرفا ندارم. بنویس. از متوقف شدنم تو گذر زمان بنویس. از بازگشت بیبازگشتها بنویس. بنویس. از حسرت خوردنهای همیشگی واس رسیدن فقط به یه لحظه بنویس. از دردایی که همدم درد بیدردیام شدند بنویس. از آوارگی, در به دریهایی که حسابشون از دستم در رفتند, از مردنهایی که مردند ولی منو خلاص نکردند, از آه های سوزناک درون وجود بیوجودم بنویس.
آخه چه جوری بهت بگم. مگه درد نوشتنیه. مگه درد تعریف کردنیه. مگه درد خوندنیه.
خب باشه. تو درست میگی. ولی بنویس. بنویس نمیتونم بنویسم. بنویس واژه ای نیست تا سکوتهای حصر شده تو دلمو باهاش فریاد کنم. بنویس درد نوشتنی نیست. بنویس نمیتونی بنویسی. بنویس.
بنویس. بنویس. بنویس اعتراف میکنی نمیتونی هر چیزیو به تصویر بکشی. بنویس حتی کوچکترین دردها رو هم نمیتونی تو بزرگترین ورقها با بیشترین جوهر بنویسی.
بنویس خعییییلییی ضعیفی. بنویس ضعفتو قبول داری. بنویس شکستو پذیرفتی. بنویس حقیرتر از اونی هستی که بخوای بنویسی نمیتونی بنویسی. بنویس نای نوشتنو نداری.
شرمسارم. خجلم. پر از بغضهای ننوشتنم. پر از ناگفتنیهای ننوشتنم. پر از دویدنهای نرسیدنم.
نع, ایجوری فایده ای نداره. یا باید بنویسی, و یا هم باید بگی نمیتونی بنویسی.
باور کن. بفهم. درک کن. دریاب. حتی نمیتونم بنویسم که نمیتونم.
خیلی به خودم زحمت دادم. زیاد دنبال واژه ها دویدم. بارها مث شمع آب شدم. ولی واژه ها خسته شدند از دستم و واس همینم چیزی ندارم که بنویسم.
ازت خواهش میکنم. بهت التماس میکنم. به پات میفتم. ولی تو فقط بنویس.
میگم نمیتونم. نمیشه. حتی دارم میشکنم تا بتونم همین نمیشه هم بنویسم.
دردت رو, مشکلاتت رو, آوارگی و بدبختیات رو, سختیات رو, خستگیات رو, همه رو میدونم. میفهمم. حتی بیشتر از اونی که تو فکرشو کنی درکت میکنم. حتی بیشتر از اونی که تو باورت بگنجه میفهممت.
ولی افسوس که خالی از واژه ام. تهی از حسم. ناتوان از گفتنم. فقط.
گفتم بنویس.
تو فقط بنویس .
 آگرین  (1400/4/9 , 16:48)
نشکت شم
مرغان قفس را
المی باشد و شوقی

کان مرغ نداند
که گرفتار نباشد!

#سعدی
 Nazanin 7  (1400/4/9 , 15:19)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁
یه افسانهی قدیمی هست که میگه؛
کسایی که موهاشون فرفریه، معشوقشون تو زندگی قبلیشون موقعِ خواب موهاشونو دور انگشتاش میپیچیده و با عشق بهشون خیره میشده و بخاطر همین تو این زندگی موهاشون فرفریه...
 آگرین  (1400/4/9 , 12:04)
نشکت شم
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل درد مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه شناسنامههایشان
درد میکند
من ولی تمام استخوانهای بدنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد میکند!
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بیپناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوهای حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا
درد دوستی کجا؟؟؟
این سماجت عجیب
پافشاری شکست دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون گرم را
با گِلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگفته ی خویش را رها کنم
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟؟
دفتر مرا
دست درد میزند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف میزنم
درد ريا، حرف نیست
درد نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم!!

#قیصر امینپور
 آگرین  (1400/4/9 , 11:15)
نشکت شم
از یه جایی به بعد با بعضیا دیگه کم حرف میشی
نه حرفی برای گفتن نداشته باشی
نه فقط میفهمی اونا حرفاتو نمیفهمن!
و گفتن فقط ازت انرژی میگیره و بس
 آگرین  (1400/4/9 , 10:12)
نشکت شم
یک روز میآیی که من دچارت نیستم!
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین . مست و خمار هم نیستم!
شب زنده داری میکنی تا صبح گریه و زاری میکنی
تو بیقراری میکنی من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی نو میشوی . من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام دور از کدورتهای دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت نیستم

#افشین یداللهی
 آگرین  (1400/4/9 , 08:34)
نشکت شم
خدایا
سلامتی به تن
شادی و آرامش به دل
روزی حلال نصیب
لبخند به لب
دوستام در این روز و بقیه روزها و شبها عطا کن
الاهی آمین

صبحتون شاد
 Nazanin 7  (1400/4/9 , 01:02)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁



شــــــــــــــــــب خـــــــــــــوش?
 Ramin 7  (1400/4/9 , 00:06)
I have a lot of patience✌
آرامشِ خودتو
فدای بیشعوری دیگران نکن...

امیرِ تتلو (ع)
ویرایش توسط Ramin 7 (1400/4/9 , 00:06) [1]
 Nazanin 7  (1400/4/8 , 23:24)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁
یه روزم میمیریم و دوستای مجازیمون فکر میکنن دیگه آنلاین نشدیم 1
 Nazanin 7  (1400/4/8 , 20:55)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁
وقتـــــشه یه مرکــــــز تـــــرک گــــــــوه خوری ام واسه یه سریا راه اندازی کنیم.
با تشـــــــــکـــــر
 آگرین  (1400/4/8 , 20:03)
نشکت شم
اصل رسم آدمهاست
نه اسمشان!
 آگرین  (1400/4/8 , 19:27)
نشکت شم
گوشه چشم بگردان و مقدر گردان
ما که هستیم در این دایره ی سرگردان!

#فاضل نظری
 Nazanin 7  (1400/4/8 , 18:56)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁
برای مشاهده کلیک کنید
 آگرین  (1400/4/8 , 18:27)
نشکت شم
تلخی حرفا رو
اونی حس میکنه که میشنوه
نه اونی که بزبونش میاره!
 آگرین  (1400/4/8 , 17:17)
نشکت شم
تو لحظه آخر هم نا امید نشو از شکست
چون خدایی که آسمان را برای خنداندن یک گل میگریاند هواتو همیشه داره دوست من
 آگرین  (1400/4/8 , 16:20)
نشکت شم
نه شغل برات مهم باشه نه ثروت و وضعیت
اگه تمام دنیا رو داشته باشه
اما شعور شخصیت و یه سری ویژگی های مهم دیگه رو نداشته باشه زندگیتو باختی!!
ثروت مقام و اینا یه مدت میتونن سرگرم کننده و جذاب باشن
اما اینا همیشه یه پایه مهم زندگی هستن!
 Nazanin 7  (1400/4/8 , 15:42)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁
برای مشاهده کلیک کنید
 Nazanin 7  (1400/4/8 , 10:46)
اما تو کوهِ درد باش، طاقت بیارو مَرد باش.. 🍂🍁
شايدم يه روز نقش ها عوض شد ؛ من فرامـــــوش ميكنم ، تو به ياد مـــياري.
 آگرین  (1400/4/8 , 09:34)
نشکت شم
میشه بگی برای کشورت چکار کردی تا حالا؟؟؟

+همین که با تمام مشکلات تَرکش نکردم خودش بزرگترین کاره!!
در کل: 14841
<< 1 ... 346 347 348 349 350 ... 743 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 4 مهمان