نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
![]() | AlirezaM (1401/2/30 , 08:35) 《Admin》 |
حکایتی سرخپوستی می گوید که: نوه ای و پدر بزرگش در حال گفتگو بودند. سرخ پوست پیر می گوید:” پسر، در درون هر کسی دو گرگ زندگی می کند. یکی از این گرگ ها عصبانی، خسیس، حسود، مغرور و تنبل است اما گرگ دومی، خوب، مهربان، متواضع و خویشتن دار است. این دو گرگ پیسوته با هم در جنگ و ستیزند.” پسر کوچک با شنیدن حرف های پدر بزرگش پرسید:” اما پدر بزرگ، کدام شان در این جنگ برنده می شوند؟”
پدر بزرگ میگوید :” هر کدام که تو به او غذا بدهی.”
پدر بزرگ میگوید :” هر کدام که تو به او غذا بدهی.”
زهرا تبریزی (1401/2/29 , 21:47) |
دوس دارم تنها عامل مستیِ
"چشمات"
من باشم.
"چشمات"
من باشم.

زهرا تبریزی (1401/2/29 , 19:09) |

زهرا تبریزی (1401/2/29 , 17:51) |
گاهی میان مردم، در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش میکنم …
“فریدون مشیری”
غیر از تو
هر چه هست فراموش میکنم …
“فریدون مشیری”
جک اسمیت (1401/2/29 , 15:00) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
بغض گلویم را فشار میدهد...چندمین باریست که میگویم خدا و باز احساس میکنم که نیست!یک
لحظه غفلت کافیست تا دست خدا را رها کنی و برای همیشه در بازار مکاره ی دنیا گم شوی و هیچ
کس جز خودش نتونه پیدات کنه.دستم لرزید دلم لرزید و احساسم سقوط کرد..میان تباهی ها که
بگردی دل مرده ای رامیابی که نامش من است...منی که هنوز چشم انتظار لحظه ایست که به
احترام باران نگاهت کویر باورش را گلستان کند...انتظارـ غرورـصبر و تنهایی ، تنها داشته های این
من تنهاست..ان هم قربانی باور کسی که باورم ندارد..برای کسی مینویسم که میتواند هیچ کس نباشد...
گورستان احساس جای خاطرات مرده است نه زندگان
لحظه غفلت کافیست تا دست خدا را رها کنی و برای همیشه در بازار مکاره ی دنیا گم شوی و هیچ
کس جز خودش نتونه پیدات کنه.دستم لرزید دلم لرزید و احساسم سقوط کرد..میان تباهی ها که
بگردی دل مرده ای رامیابی که نامش من است...منی که هنوز چشم انتظار لحظه ایست که به
احترام باران نگاهت کویر باورش را گلستان کند...انتظارـ غرورـصبر و تنهایی ، تنها داشته های این
من تنهاست..ان هم قربانی باور کسی که باورم ندارد..برای کسی مینویسم که میتواند هیچ کس نباشد...
گورستان احساس جای خاطرات مرده است نه زندگان
جک اسمیت (1401/2/29 , 12:08) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
ویرایش توسط جک اسمیت (1401/2/29 , 12:09) [1]
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
ویرایش توسط جک اسمیت (1401/2/29 , 12:09) [1]
جک اسمیت (1401/2/29 , 09:25) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
خدایا خودت بخیر بگذرون
????????
ویرایش توسط جک اسمیت (1401/2/29 , 09:26) [3]
????????
ویرایش توسط جک اسمیت (1401/2/29 , 09:26) [3]
![]() | Ramin 7 (1401/2/29 , 07:56) ازخونمونمیادفقطدرداشبهیادم |
*فهمیده ام که:*
دردسر ، سردرد می آورد؛ و درددل از دل
*فهمیدم*
بیماریها یا ارثی است یا حرصی!
*فهمیدم*
هیچ متخصص قلبی، قلب شکسته را نمیتواند درمان کند و قلب سنگی و سخت را نمیشود پیوند زد و عمل کرد تا درمان شود.
*فهمیدم*
جراحی زیبایی برای لبخند بر روی صورتها امکانپذیر نیست؛ دلت باید شاد باشد.
*فهمیدم*
دلت اگر گرفت هیچ دکتری نیست که خوبش کند.
*فهمیدم*
متخصصان چشم نمیتوانند آدمهای بدبین، ظاهربین، خودخواه و متکبر را درمان کنند.
*فهمیدم*
تنفس مصنوعی، هوای تازه میخواهد نه چیز دیگری!
*فهمیدم*
هیچ متخصص داخلی ای نمیتواند به داخل وجود آدمها ورود کند و بفهمد در درون آنها چه میگذرد.
*فهمیدم*
تب عشق را هیچ تب بری کنترل نمیکند.
*فهمیدم که*
اگر قند در دلت آب شود دیابت نمیگیری، بلکه به آرامش میرسی.
*فهمیدم که*
متخصصهای گوش، شنواییِ تو را بهتر میکنند ولی خوب گوش دادن را به تو یاد نمیدهند.
*فهمیدم*
سرطان یعنی به یکجای زندگی آنقدر توجه کنی که بقیه زندگی از دستت برود.
*فهمیدم*
بیماران اعصاب و روان آنهایی نیستند که پیش روانپزشک میروند، بلکه آنهایی هستند که آدم را روانی میکنند.
*فهمیدم*
هیچ ارتوپدی نمیتواند استخوان لای زخم را بردارد یا درمان کند.
*فهمیدم*
زخم زبان؛ عفونتی دارد به عظمت کوه دماوند و کینه توزی و انتقامجویی با هیچ چرک خشک کن و آنتی بیوتیکی درمان نمیشود!
*فهمیدم*
خود بزرگ بینی به هورمون رشد ربطی ندارد و آدمها با فکرشان بزرگ میشوند نه با هورمون رشد!
*فهمیدم*
خون دل خوردن، بیماری خونی نمی آورد و دل پر خون هم باعث فشار خون نخواهدشد.
*فهمیدم، فهمیدم، فهمیدم و سرانجام فهمیدم،*
*که هیچ چیز نفهمیدم...*
بياييد طبيب واقعی هم باشیم،
امروزمان درحال گذشتن است،
فردایمان را با گذشته مان شیرین کنیم.
*ما به مهربانی هم محتاجیم...*
مهربانِ مهر ورزِ خوبم برایت خنده های از ته دل تجویز میکنم...
ساعتی یک قرص مهربانی ؛
روزی ٢ قاشق شربت عشق ورزی.
دردسر ، سردرد می آورد؛ و درددل از دل
*فهمیدم*
بیماریها یا ارثی است یا حرصی!
*فهمیدم*
هیچ متخصص قلبی، قلب شکسته را نمیتواند درمان کند و قلب سنگی و سخت را نمیشود پیوند زد و عمل کرد تا درمان شود.
*فهمیدم*
جراحی زیبایی برای لبخند بر روی صورتها امکانپذیر نیست؛ دلت باید شاد باشد.
*فهمیدم*
دلت اگر گرفت هیچ دکتری نیست که خوبش کند.
*فهمیدم*
متخصصان چشم نمیتوانند آدمهای بدبین، ظاهربین، خودخواه و متکبر را درمان کنند.
*فهمیدم*
تنفس مصنوعی، هوای تازه میخواهد نه چیز دیگری!
*فهمیدم*
هیچ متخصص داخلی ای نمیتواند به داخل وجود آدمها ورود کند و بفهمد در درون آنها چه میگذرد.
*فهمیدم*
تب عشق را هیچ تب بری کنترل نمیکند.
*فهمیدم که*
اگر قند در دلت آب شود دیابت نمیگیری، بلکه به آرامش میرسی.
*فهمیدم که*
متخصصهای گوش، شنواییِ تو را بهتر میکنند ولی خوب گوش دادن را به تو یاد نمیدهند.
*فهمیدم*
سرطان یعنی به یکجای زندگی آنقدر توجه کنی که بقیه زندگی از دستت برود.
*فهمیدم*
بیماران اعصاب و روان آنهایی نیستند که پیش روانپزشک میروند، بلکه آنهایی هستند که آدم را روانی میکنند.
*فهمیدم*
هیچ ارتوپدی نمیتواند استخوان لای زخم را بردارد یا درمان کند.
*فهمیدم*
زخم زبان؛ عفونتی دارد به عظمت کوه دماوند و کینه توزی و انتقامجویی با هیچ چرک خشک کن و آنتی بیوتیکی درمان نمیشود!
*فهمیدم*
خود بزرگ بینی به هورمون رشد ربطی ندارد و آدمها با فکرشان بزرگ میشوند نه با هورمون رشد!
*فهمیدم*
خون دل خوردن، بیماری خونی نمی آورد و دل پر خون هم باعث فشار خون نخواهدشد.
*فهمیدم، فهمیدم، فهمیدم و سرانجام فهمیدم،*
*که هیچ چیز نفهمیدم...*
بياييد طبيب واقعی هم باشیم،
امروزمان درحال گذشتن است،
فردایمان را با گذشته مان شیرین کنیم.
*ما به مهربانی هم محتاجیم...*
مهربانِ مهر ورزِ خوبم برایت خنده های از ته دل تجویز میکنم...
ساعتی یک قرص مهربانی ؛
روزی ٢ قاشق شربت عشق ورزی.
![]() | AlirezaM (1401/2/29 , 06:10) 《Admin》 |
یکی از ساندترک های فیلم John Wick : Chapter 2 2017
عنوان آهنگ: John Wick Mode
هنرمند: Le Castle Vania
سبک: Electronic - Dance
عنوان آهنگ: John Wick Mode
هنرمند: Le Castle Vania
سبک: Electronic - Dance
جک اسمیت (1401/2/29 , 05:37) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
ولی من وقتی میبینم برای افرادی که برام مهمن، مهم نیستم، ناراحت میشم، دلخور نه ها، ناراحت؛ بهخدا
جک اسمیت (1401/2/28 , 22:13) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
هزار خطبه هم بخوانند حرام است؛
معشوقه ی کسی را به دیگری دادن...
معشوقه ی کسی را به دیگری دادن...
Nazanin 7 (1401/2/28 , 21:29) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
قشنگترین قسمت زندگی همونجایی بود که قسمت ما نبود!!!
آگرین (1401/2/28 , 20:45) |
جایی که انتظارشو نداری
کسی که توقعشو نداری
به حال خودت رهات میکنه
پس
بیشتر وقت و انرژیتو صرف خودت کن
که از خودت به خودت دلسوزتر کسی نیست
کسی که توقعشو نداری
به حال خودت رهات میکنه
پس
بیشتر وقت و انرژیتو صرف خودت کن
که از خودت به خودت دلسوزتر کسی نیست
جک اسمیت (1401/2/28 , 16:00) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
دلتنگی
مثل نفس کشیدن
زیر پتو میمونه
اولش
باهاش کنار میای
و سخت نیست
ولی هرچقدر
که میگذره
نفست سنگین تر میشه
و حس خفگیت بیشتر....
مثل نفس کشیدن
زیر پتو میمونه
اولش
باهاش کنار میای
و سخت نیست
ولی هرچقدر
که میگذره
نفست سنگین تر میشه
و حس خفگیت بیشتر....
FAZi (1401/2/28 , 13:25) |
یه ساعت میشینی با خودت منطقی فکر میکنی که فلانی به دردت نمیخوره،
یه ساعت بعد باز دلت همونو میخواد :|
خدا گاو آفریده کجا اشرف مخلوقاتیم؟
یه ساعت بعد باز دلت همونو میخواد :|
خدا گاو آفریده کجا اشرف مخلوقاتیم؟

![]() | Ramin 7 (1401/2/28 , 12:42) ازخونمونمیادفقطدرداشبهیادم |
دوستان بعد از گرون شدن مرغ و گوشت و لبنیات
تنها پیشنهادی که به ذهن خودم میرسه اینه که
برای مقابله با این بحران
مال همو بخوریم
یعنی یه داوطلب پیدا شه بگی من مال تورو...
منم بگم منم مال تورو
خب تا پیشنها بعدی بای

ویرایش توسط Ramin 7 (1401/2/28 , 12:42) [1]
تنها پیشنهادی که به ذهن خودم میرسه اینه که
برای مقابله با این بحران
مال همو بخوریم
یعنی یه داوطلب پیدا شه بگی من مال تورو...
منم بگم منم مال تورو
خب تا پیشنها بعدی بای

ویرایش توسط Ramin 7 (1401/2/28 , 12:42) [1]
در کل: 15832