وقت بخیر، مهمان عصر
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 208 209 210 211 212 ... 793 >>
مهمان: هیوا (1401/10/30 , 00:40)

ویرایش توسط هیوا (1401/10/30 , 00:42) [1]
 مـᬼــحســᬼـــن  (1401/10/30 , 00:07)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
ساعت از نیمه گذشت و دلم آرام نشد...
و خدا رحم کند این همه دلتنگی را....
 ☆☆  (1401/10/30 , 23:29)
همینجور الکی
 Nazanin 7  (1401/10/29 , 21:21)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙
بعضی شبا واقن، عمیقن، شدیدن، جِدن احتیاج دارم ک بشینم تو ماشین و اهنگ های مورد علاقم پلی بشه و یکی تا صُب برونه و خسته نشه!
مهمان: هیوا (1401/10/29 , 20:20)
برای مشاهده کلیک کنید
مهمان: هیوا (1401/10/29 , 19:36)

ویرایش توسط هیوا (1401/10/29 , 19:38) [2]
 زیبای وحشی  (1401/10/29 , 17:42)
انتقام قادسيه را خواهیم گرفت
وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که میتوان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمیها را تکرار کرد.
 آگرین  (1401/10/29 , 15:58)
شنیدم که در وقت نزع روان
به هرمز چنین گفت نوشیروان
که خاطر نگهدار درویش باش
نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس
چو آسایش خویش جویی و بس
نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند
برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بود تاجدار
رعیت چو بیخند و سلطان درخت
درخت، ای پسر، باشد از بیخ سخت
مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر میکنی میکنی بیخ خویش
اگر جادهای بایدت مستقیم
ره پارسایان امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردی
به امید نیکی و بیم بدی
گر این هر دو در پادشه یافتی
در اقلیم و ملکش پنه یافتی
که بخشایش آرد بر امیدوار
به امید بخشایش کردگار
گزند کسانش نیاید پسند
که ترسد که در ملکش آید گزند
وگر در سرشت وی این خوی نیست
در آن کشور آسودگی بوی نیست
اگر پای بندی رضا پیش گیر
وگر یک سواری سر خویش گیر
فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنگ بینی رعیت ز شاه
ز مستکبران دلاور بترس
از آن کاو نترسد ز داور بترس
دگر کشور آباد بیند به خواب
که دارد دل اهل کشور خراب
خرابی و بدنامی آید ز جور
رسد پیش بین این سخن را به غور
رعیت نشاید به بیداد کشت
که مر سلطنت را پناهند و پشت
مراعات دهقان کن از بهر خویش
که مزدور خوشدل کند کار بیش
مروت نباشد بدی با کسی
کز او نیکویی دیده باشی بست

#سعدی
مهمان: هیوا (1401/10/29 , 13:21)
برای مشاهده کلیک کنید
نروی از دل من کوچ کنی...!
نتوانی که مرا از دل خود دور کنی...
نگذارم بروی و ببری از یادم...
تو بیا تا که کنی ابادم...
دل من تنگ تو و در تب تو...
تو کجایی که دلم لک زده اکنون برِ تو ...
 Nazanin 7  (1401/10/29 , 12:06)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙



سوال مراقبِ گلدونِ اطلسی باش یعنی چی؟ رمزه بینشونه؟ ?
ویرایش توسط Nazanin 7 (1401/10/29 , 12:08) [1]
 SogOol  (1401/10/29 , 11:15)
شماها چجوری امید به زندگی دارین و رو چه دراگی هستین؟!
 مـᬼــحســᬼـــن  (1401/10/29 , 01:01)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
هوشنگ ابتهاج گفت:
خیال دیدنت چه دلپذیر بود؛
جوانیم در این امید پیر شد،
نیامدی و
دیر شد...

شهریار گفت:
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا...؟

هیچوقت دیر نکن؛
همین...
 مـᬼــحســᬼـــن  (1401/10/28 , 21:21)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
یه افسانه قدیمی هست که میگه کسایی که موهاشون فرفریه تو زندگی قبلی وقتی خواب بودن معشوقشون موهاشون رو دور انگشتاش میپیچیده و با عشق بهشون خیره میشده شاید انقدر حرارت اون نگاه زیاد بوده که موج موها به حالت اول برنگشته
 Nazanin 7  (1401/10/28 , 19:37)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙




ب مناسب امتحان امروزم ک رسما

#کنار دوتا بیست ی دونم زیر ده ک بد نیس مگ نع؟

:
ویرایش توسط Nazanin 7 (1401/10/28 , 19:38) [1]
 آگرین  (1401/10/28 , 18:33)
لحظاتی هم هستن
درد در مقابل حس آدم کم میاره
اونجاست که دچار بی حسی میشیم
نه چیزی مهمه نه کسی!!
مهمان: هیوا (1401/10/28 , 17:48)
برای مشاهده کلیک کنید
+

مار از پونه بدش بیاد هر جایی بره دنبالش میاد مگه؟! خخخ
 زیبای وحشی  (1401/10/28 , 16:46)
انتقام قادسيه را خواهیم گرفت
احساس وظیفه در کار، نیکو و در روابط، آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت.
 Nazanin 7  (1401/10/28 , 13:44)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙
برای مشاهده کلیک کنید
?
 آگرین  (1401/10/28 , 12:08)
بهتنهایی گرفتارند مشتی بیپناه اینجا
مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا
غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
مکن عمر مرا ای عشق بیش از این تباه اینجا
برای چرخش این آسیاب کهنة دل سنگ
به خون خویش میغلتند صدها بیگناه اینجا
نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروانهایی که گم کردند راه اینجا
اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان میجوید از من تا نیاید اشتباه اینجا
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
 مـᬼــحســᬼـــن  (1401/10/28 , 09:34)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
همه ما فکرامونو مشغول اتفاقایی میکنیم که تو یه لحظه افتاده اما هزار سال همون یه لحظه پیرمون میکنه
???
در کل: 15850
<< 1 ... 208 209 210 211 212 ... 793 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 42 مهمان