الان دقیقاً همونجاییم که معین دهاز میگه: “دیگر انرژی لازم برای دوستی های بی معنی، تعاملات اجباری و مکالمه های غیر ضروری را ندارم”.
?
ویرایش توسط **? ? ? ? ? ? ** (1401/12/26 , 21:41) [1]

زیر خاکمون پر شده
از
اونایی که هزاران آرزو و حسرت تو دلشون بود
و بناحق رفتن زیر خاک!!

وقتی از اخلاق یک فرد سر در نمی آوری ، به دوستانش نگاه کن.
#ضرب المثل ژاپنی

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس

#حافظ

چی میشه ردبشی از کوچمون یه نگاهی کنی ابرو کمون☺
بشی همســـــــــــــــایمون❤☺☺☺

رضا بهرام - آدم سابق

عجب رسمی ست رسم آدمیزاد / که دور افتاده را کم میکنند یاد
که دور افتاده حکم مرده دارد / که خاک مرده را کی میبرد باد

از آرزوهام واسه خدا گفتم، گفت تو فقط منو واسه پول میخوای بای??

ایــن روزهــا
ارزش ضایعات اهن و پلاستیک و
... هم بیشتــر از ضایعات آدماست.(آدمای پیر و فرسوده)
چ دنیای کثیفیه

حسین منتظری -یادگاری

https://uupload.ir/view/snapch ... .mp4/



اسنپ چت ?
یکی از فانتزیام

کاش دنیا طوری بود که هیچکس به کسی نیاز نداشت اونوقت آدمها مطمئن میشدن کسی که سراغشون رو میگیره دوسشون داره نه کارشون

اونی که میفهمه
توضیح نیاز نداره
اونی که نمیفهمه توضیح دادن براش وقت هدر دادنه
مهم نیست چه مدرکی داری تو زندگی
مهم اینه چه دردی داری!!

در خاطر تو مانده آن شب که تو را کردم؟
در گوشه ی این خانه از خواب خوشت بیدار؟
گفتم که بخور این را؟
سرخ است و پر از آب است این سیب خودم چیدم از آن طرف دیوار؟
خوردی و خوشت آمد خنده به لبت آمد گفتی که بکن؟
حالا تعریف از این دیدار؟
یادش همگی خوش باد، میدادی و میکردم تو درس محبت را من گوش به این اقرار؟
من عاشق و تو عاشق گفتم که بده؟ دادی وانگاه فشردم من دستان تو را ای یار شب بود و نفهمیدی در پشت تو بنشستم تا صبح تو را کردم هر لحظه دعا؟
یک لحظه نفهمیدم آب آمد و رویت ریخت فنجان چپه شد یکدم از دست من بیمار؟
انگشت خود آوردم کردم همگی سیخش تا بهر تو برچینم یک شاخه گل تبدار در دست تو نسپرده
تو داد زدی ای وای گفتی که بکش بیرون از ناخن من این خار؟

یادت می آید آن شب چون پرده به بالا رفت
تو داد زدی دردم بیرون همه روشن هست از نور چراغ انگار؟

گفتم که برو آن ور برگرد و بکش پایین از پنجره آن پرده کاین نور دهد آزار؟
آن شب شب خوبی بود هی کردم و هی دادی من گریه برای تو تو عشق به این دلدار... ?

خدایا
در آخرین پنجشنبه سال
بیامرز عزیزان ما را که دستشان از دنیایت کوتاه
و به روانشان آرامش عنایت کن
که تو بخشنده و مهربانی

موقع گذاشتن بلاگ یه انتخاب فایل اینجا بود اونو علیرضا چیکارش کرده دیگه نمیتونیم عکس یا فایل بذاریم.

دنیا همینجوری که گوشیو چرخوندی میچرخه نوبت ما هم میشه