نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1398/10/27 , 20:41) |
من خوبم !
روزها هم همه دارند عبور می کنند به آرامی
نه چراغ قرمزی را رد می کنند..
نه تصادفی رُخ داده ..
باز هم می گویم من خوبم ..
همه چیز هم عالیست
تنها نمی دانم
از خدا که پنهان نیست
از شما چه پنهان
چند روزیست خنده هایم به گریه ختم می شود
گریه هایم به سکوت
چند روزیست فکر می کنم خوشحالم
فکر می کنم هیچ چیز کم نیست
فکر می کنم دیگر فکرِ هیچ چیز با من نیست
چند روزیست روزهایم
روز نیست
اما ...من خوبم !
روزها هم همه دارند عبور می کنند به آرامی
نه چراغ قرمزی را رد می کنند..
نه تصادفی رُخ داده ..
باز هم می گویم من خوبم ..
همه چیز هم عالیست
تنها نمی دانم
از خدا که پنهان نیست
از شما چه پنهان
چند روزیست خنده هایم به گریه ختم می شود
گریه هایم به سکوت
چند روزیست فکر می کنم خوشحالم
فکر می کنم هیچ چیز کم نیست
فکر می کنم دیگر فکرِ هیچ چیز با من نیست
چند روزیست روزهایم
روز نیست
اما ...من خوبم !
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1398/10/27 , 19:57) |
|• دلم میخواست گریه کنم
اما نمیتونستم انگار چیزی تو وجودم کم شده بود
احساساتم جواب نمیدادن !•|
اما نمیتونستم انگار چیزی تو وجودم کم شده بود
احساساتم جواب نمیدادن !•|
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1398/10/27 , 19:24) |
بعضی زخمها هستند که جوش نمیخورند. مزمن میشوند و با گذشت زمان عمیقتر میشوند.
kia (1398/10/27 , 18:00) |
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻭﺻﻒ ﺗﺮﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﮐﻪ
ﭼﺮﺍ؟؟
ﺍﻫﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻬﻤﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻩ
ﺍﻧﺪ
ﮐﻪ
ﭼﺮﺍ؟؟
ﺍﻫﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻬﻤﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻩ
ﺍﻧﺪ
kia (1398/10/27 , 16:48) |
ﮔﻮﺷﯿﻪ ﻣﺪﯾﺮ سایتو ﺍﺯﺵ ﮐﺶ ﺭﻓﺘﻢ
ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﭘﯽ ﻭﯼ ﻓﺮﻧﺪﺍﺵ ﮔﻔﺘﻢ ﺳﻼﻡ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﻋﻤﺮﻡ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﺟﯿﮕﺮ
ﺳﻼﻡ ﻧﻔﺴﻢ
ﺳﻼﻡ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ
ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻢ
ﺳﻼﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺸﺐ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﯼ؟
ﺳﻼﻡ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ
ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﺮﻡ ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ
ﻋﺸﻖ ﺟﺪﯾﺪﺕ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ
ﺑﻼﮐﯽ
ﻣﺪﯾﺮ ﺣﺎﻻ ﺟﺮﺃﺕ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎ
ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﭘﯽ ﻭﯼ ﻓﺮﻧﺪﺍﺵ ﮔﻔﺘﻢ ﺳﻼﻡ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﻋﻤﺮﻡ
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﺟﯿﮕﺮ
ﺳﻼﻡ ﻧﻔﺴﻢ
ﺳﻼﻡ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ
ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻢ
ﺳﻼﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺸﺐ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩﯼ؟
ﺳﻼﻡ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ
ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﺮﻡ ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ
ﻋﺸﻖ ﺟﺪﯾﺪﺕ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ
ﺑﻼﮐﯽ
ﻣﺪﯾﺮ ﺣﺎﻻ ﺟﺮﺃﺕ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎ
![]() | ☆☆GitA☆☆ (1398/10/27 , 16:11) |
و ما،
زمستان دیگری
سپری خواهیم کرد
با عصیان بزرگی
که درون ماست
و تنها چیزی
که گرممان نگه میدارد
آتش مقدس امیدواری است
زمستان دیگری
سپری خواهیم کرد
با عصیان بزرگی
که درون ماست
و تنها چیزی
که گرممان نگه میدارد
آتش مقدس امیدواری است
![]() | آناستازیا (1398/10/27 , 13:42) صورت عروسکی |
عشق من?
تمام شیطنتامو ????فدات میکنم??
وقتی مردونگیتو? به رخم میکشی??
من دیوونت میشم??????
وقتی با تموم غرور مردونت?
میگی دوسم داری ?
وقتی با تموم خستگیات
برام بهترین همدم میشی????????????
وقتی با تموم مشغله هات ✍??♂?♂??♂??♂♂??✈??????????????
بازم حواست بهم?♀ هست?????
وقتی که از عشق زیاد????
غیرتی میشی.????..
حسودی میکنی????????☹...
اخم میکنی?....
دعوام میکنی????...
نمیدونی چه حالی میشم????????
وقتی باتموم وجودت منو بغل میکنی
باور کن..??.
دوست داشتنت همیشه ?❤زیباست عشق?? من?♀♀
تمام شیطنتامو ????فدات میکنم??
وقتی مردونگیتو? به رخم میکشی??
من دیوونت میشم??????
وقتی با تموم غرور مردونت?
میگی دوسم داری ?
وقتی با تموم خستگیات
برام بهترین همدم میشی????????????
وقتی با تموم مشغله هات ✍??♂?♂??♂??♂♂??✈??????????????
بازم حواست بهم?♀ هست?????
وقتی که از عشق زیاد????
غیرتی میشی.????..
حسودی میکنی????????☹...
اخم میکنی?....
دعوام میکنی????...
نمیدونی چه حالی میشم????????
وقتی باتموم وجودت منو بغل میکنی
باور کن..??.
دوست داشتنت همیشه ?❤زیباست عشق?? من?♀♀
kia (1398/10/27 , 11:16) |
ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺳﻨﭗ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﻝ ﺷﻤﺎﺱ؟
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﻟﮑﺴﻮﺳﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﺍﻣﺎ
ﺳﻮﯾﯿﭽﻮ
ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﺍﺳﻨﭗ ﺑﺮﻡ ﺳﻮﯾﯿﭻ
ﯾﺪﮐﯽ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ ﮐﯿﻒ ﭘﻮﻟﯽ ﮐﻪ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭﻣﻪ
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺑﻼﮐﺶ ﮐﻨﻢ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﻝ ﺷﻤﺎﺱ؟
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﻟﮑﺴﻮﺳﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﺍﻣﺎ
ﺳﻮﯾﯿﭽﻮ
ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺑﺎ ﺍﺳﻨﭗ ﺑﺮﻡ ﺳﻮﯾﯿﭻ
ﯾﺪﮐﯽ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ ﮐﯿﻒ ﭘﻮﻟﯽ ﮐﻪ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭﻣﻪ
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺑﻼﮐﺶ ﮐﻨﻢ
kia (1398/10/27 , 08:46) |
ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺒﺢ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ……
ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺎﻣﻬﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﺖ
ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽﺍﺕ
ﺑﻪ ﺣﻖ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﺟﻼﻟﺖ
ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﻢ
ﺩﻭﺭﮐﻦ
ﻭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻘﺪﺭ ﻓﺮﻣﺎ
ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺑﺨﯿﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺒﺢ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ……
ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺎﻣﻬﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﺖ
ﺑﻪ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽﺍﺕ
ﺑﻪ ﺣﻖ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﺟﻼﻟﺖ
ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﻢ
ﺩﻭﺭﮐﻦ
ﻭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻘﺪﺭ ﻓﺮﻣﺎ
ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺑﺨﯿﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎ
нoda (1398/10/27 , 02:19) |
تنــ ــد رفـتـ ـه استـ ــ ..
کــودکـ ـی هـایـ ـ مـ ـن ..
با دوچـ ـرخـه یـ ـ قــراضـه اشـ ـ کـ ـه همـ ـیشــه یـ ـ خـ ـدا
پنـچـ ـر بـود ..!
کــودکـ ـی هـایـ ـ مـ ـن ..
با دوچـ ـرخـه یـ ـ قــراضـه اشـ ـ کـ ـه همـ ـیشــه یـ ـ خـ ـدا
پنـچـ ـر بـود ..!

![]() | kakojavad (1398/10/27 , 23:34) desert |
دلم میخاد یک کافه باشه، یه جای پرت و بکر . . . پر از سکوت . . . موزیکش هم انتخابی باشه، فقط دلم را آرام کند . . . یک گوشه بنشینم و خیره بشم ب استکان چای و تا باز شدن دلم، خاطرات را مرور کنم . . . خنده ها را . . . دیوانه بازی هایم را . .
ویرایش توسط kakojavad (1398/10/27 , 23:35) [1]
ویرایش توسط kakojavad (1398/10/27 , 23:35) [1]
![]() | Roksana (1398/10/26 , 22:00) از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست |
kia (1398/10/26 , 20:42) |
ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺗﺎﺭﻳﻜﯽ ﺗﺎﺭﻳﮏ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﺐ
ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺷﺐ ﻭ
ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺷﺐ ﻭ
ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
در کل: 15822