صبح بخیر، مهمان صبح
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 556 557 558 559 560 ... 798 >>
 FAZi  (1399/5/10 , 18:40)
حرف، باد است
اما فکر، آتش است
آتش را اول باید گیراند
باد، خودش به آن دامن میزند!


? محمود دولت آبادی
 FAZi  (1399/5/10 , 17:57)
به بعضیام باید گفت :
مِرسی که نیستین ، کاش می تونستم این محبتتون رو جبران کنم !
 FAZi  (1399/5/10 , 14:54)
 FAZi  (1399/5/10 , 13:48)
" آن گاه که دوست داری همواره کسی بیادت باشد....بیاد من باش که من همیشه بیاد توأم " بقره آیه 152
 Senatoor  (1399/5/10 , 12:53)
I'm gone
تو مثل من معروف نه مگه مگه مثل مثل من معروفی
زاخار منو دیدی دست تکون نده

تیپ پیچیده و شیک مثل سه تا دهه قبل آهنگامم میمونن تا سی و چند تا قرن بعد
دوست داری منو عکسامو بذار دم قلبت موزیکامو داری مهراد از این دنیا اگه رفتش
نمیکنیم اعتنا ایرانو کردم بهش نگاه مثل ما نکردش پیدا ژنتیکی غلط اشتباه
قل میخورن بیست تا رو میز میکنیم بیست تا رو خیس
اگه یکی دیگه خواست میشه یکی دیگه باز آره این داستان زندگی ماست
از تراس خونه تهرانو میبینیم تو لباس نورش که آسمونش پره ستاره بوده
پره احساس خوبه توام پیش منی میمونیم ما پیش همیم
حالا که اومدی نیمه راه و بیا میله هارو ورداریم و شیشه هارو بشکونیم
بمونیم زیر ماه و تیکه منو تیکه پاره بخونیم
این داستان ماست نگو تموم میشه
هر جایی رفتیم هرکاری کردیم بازم میکنیم
تنها میرقصیم پس ما کی هستیم

خیلی شیک و سفیدیم ما فدریکو فلینیها پشت بیتا لا دولک ویتا بده وینو بریزیم تا
یک عالمه اش یک جا تلف شه میان چهل تا فقط بلا رگزه باید بپام همش امسال عوض شه
زندگی ام چون یه عیبی داره مثل اول آلفابت داریم میریم ولی هنوز اول داستانه
از این مهمونی به اون مهمونی تهران بیلیارد مام توپش بودیم
سنگو بیار حالا زود بشکونیم بعدم خوردش کنیم بعدم پودرش کنیم
دودکش شدیم تک تکمون تهران وگاس مام رات پکتون
مخ انسان آره اینه داره بهت میگه زندگی ات واقعیه
داره بهت میگه کار بگیر تا بشی یه آدم ساده قانعی که
پیر میشی و آرزوهات دونه دونه میرن عین تار موهات
هر سال همونجایی و تو هیچ جا نمیری امثال منم باید توی فیلما ببینی
این داستان ماست نگو تموم میشه
هر جایی رفتیم هر کاری کردیم بازم میکنیم
تنها میرقصیم پس ما کی هستیم داستان مائه

یادت باشه نری باهم باشیم همیشه نگی نمیشه نگی نمیشه
یادت باشه نری با هم باشیم همیشه

اسمم جی جی نیست اگه برف نبارم لال نیستم اما حرف ندارم
دافام دیگه بهم گیر نمیدن اگه رو بدی بهشون دیگه زیر نمیرن
رپو ول کردن آرزومه دیگه لنزا رو صورتم آره زومه
زاخار امضا ازم میخواد با یه دونه بیت تا بتونه با ما بخونه
از هانکی تنکو فانکو پانک رفت تا ویولن و پیانو راک
حتی یکم دنس یکم ترنس هیپ هاپ ما چه خنده است
آس پیکیم و همیشه بین ورقا میمونیم زدبازی شده فرق بین عرب و ایرونی
همتون میمونین اینجا بین ما ول پس بهم کوکو بده عین چنل

ت ه ر الف نون می داریم عین قبل ژون
هی میاد از ما بدشون چون نمیاد از ما بعدمون
نگو تموم میشه

این داستان ماست نگو تموم میشه
هر جایی رفتیم هر کاری کردیم بازم میکنیم
تنها میرقصیم پس ما کی هستیم داستان مائه
این داستان ما تا آخر عمر میمونیم اینجا

داستان_ما #زدبازی
ویرایش توسط Senatoor (1399/5/10 , 12:57) [1]
 FAZi  (1399/5/10 , 11:46)
گاهی وقتا یه غلطی می کنیم،که بعدش هر غلطی میکنیم،نمیتونیم هیچ غلطی بکنیم
 صدف  (1399/5/10 , 07:15)
برای مشاهده کلیک کنید
ﺑﻨﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺗﺎﮐﻪ ﺳﻠﻄﺎﻧﺖ ﮐﻨﻨﺪ
ﺗﻦ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺖ ﮐﻨﻨﺪ
ﺳﺮ ﺑﻨﻪ ﺩﺭ ﮐﻒ ، ﺑﺮﻭ ﺩﺭ ﮐﻮﻯ ﺩﻭﺳﺖ
ﺗﺎ ﭼﻮ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ، ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﮐﻨﻨﺪ
ﺑﮕﺬﺭ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﯾﺶ
ﺗﺎ ﺧﻠﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﻭﺭﺍﻧﺖ ﮐﻨﻨﺪ
ﻋﯿﺪﺗﻮﻥ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ویرایش توسط صدف (1399/5/10 , 07:16) [1]
 *Fatemeh*  (1399/5/9 , 22:20)
برای مشاهده کلیک کنید
بابایی تولدت مبارک خخخ عیدشماهاهم مبارک
 ELy  (1399/5/9 , 20:10)
هستم ولی خستم
آنان که به سر مستی خود مینازند 

                                      آخر به قلندر زمان می بازند

دنیا که  سرای عاشقی بیش نبود 

                                      باپای برهنه به کجا می تازند
 AlirezaM  (1399/5/9 , 18:55)
《Admin》
ﻣﯿﮕن چه گوﺍﺭﺍ ﯾﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ به ﺍﺳﻢ چه خوشمزه؛

البته وی شخص خاصی نبود و در زندگیش هیچ گُ.ه.ی نتونست بخوره!

:/
 FAZi  (1399/5/9 , 08:25)


دیو و الاغ و اردک
کبریت و گاز و فندک
یک سالگی سایتمون مباااارک
 ELy  (1399/5/9 , 07:24)
هستم ولی خستم
بیهوده مکن عمر گران   صرف    رفیقان

                              عمر صرف کسی کن که دلش جان تو باش

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست

                              ما تجربه   کریم   کسی   یار کسی نیست

 
 ELy  (1399/5/9 , 03:00)
هستم ولی خستم
روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت ..

در غروب سخت دنیا یاد یاران میکنم؛پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگی.
 FAZi  (1399/5/9 , 02:15)
شبتون پرتقالی
 kakojavad  (1399/5/9 , 23:51)
desert
?هنر در فاصله هاست ؛
زیاد نزدیک به هم می سوزیم،
و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم .
تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم،
و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.
کسی که تو از من می خواهی بسازی،
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.

من باید بهترین خودم باشم برای تو.
و تو باید بهترین خودت باشی برای من .

خوبِ من ، هنرِِ عشق در پیوند تفاوت هاست،
و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها .

زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگهایش جور نیست؛
همه سازهایش کوک نیست.

حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
به این سالها که به سرعت برق گذشتند؛
 ELy  (1399/5/8 , 21:36)
هستم ولی خستم
قضیه چیه ستل
 setel  (1399/5/8 , 21:04)
پزشک فرعون
متفرق شید قضیه کنسله
ویرایش توسط setel (1399/5/8 , 21:20) [1]
 kakojavad  (1399/5/8 , 19:40)
desert
ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺗﮕﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺒﺪﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ
ﮐﻪ ﺧـﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ...
ﻣﻌـﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﻋـﺎﺷﻖ ﻧﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
تغییر واقعی همیشه از درون آغاز میشود
پس هنگامی که در خلوت خودت هستی تغییر کن
نه در مقابل دیگران
هرکس که دیگران را بشناسد
عاقل است
وهر کس خود را بشناسد
عارف است
 ♡faranak♡  (1399/5/8 , 19:05)
√ⓢⓤℳⓔⓡ ⓖⓘⓡⓛ√
برای مشاهده کلیک کنید
 setel  (1399/5/8 , 17:59)
پزشک فرعون
میشود به خدای هم دست نزنیم؟
میشود سر به سر خدای یکدیگر نگذاریم؟
میشود مقایسه اش نکنیم؟
چه کار به خدای هم داریم؟
میشود به خدای لاک ها چپ چپ نگاه نکنیم؟ میشود به خدای چادر مشکی ها نخندیدم؟
میشود نگوییم خدای چادری ها بهتر است یا خدای مانتویی ها؟
میشود یکبار هم شده به خدای مو رنگی ها ناسزا نگوییم؟ میشود برای خدای تسبیح به دست ها کلمه اُمل را ردیف نکنیم..
میشود به خدای آرایشی ها متلک نیاندازیم ؟
میشود انقدر نگوییم خدا را کجا باید جستجو کرد؟
امتحان کنیم ، یکبار هم شده خدای هم دیگر را قضاوت نکنیم.. خدا هم خسته شده انقدر که کشیدیم َش ... حالش بد شده بس که هرکه میگوید خدا یار من است ...
نمیخواهیم تمامش کنیم ...
به خدای هم دست نزنیم ،جایگاهمان را یادمان رفته ،نشسته ایم جای خدا و پشت هم قضاوت میکنیم ...
خدا شخصی ست ،خدای من و خدای تو یکی ست ،اما شاید فاصله ی خدای من تا خدای تو یک خدا باشد ...
به نمازهایی که با لاک خوانده میشود میخندیم ،خدا را چه دیدی شاید نمازِ او درست تر از نماز من و توست ...به گریه دختران مو بلوند در حرم و مسجدمان دهن کجی میکنیم ،چه میدانیم شاید خدای او محکم تر از خدای ماست ...
ما هیچ چیز جز چهارچوبِ خدای خودمان را نمیبینیم ،پس به حریم خدای دیگران پا نگذاریم ...
به چادری ها نخندیم ،چادر برای یکی امنیت است و برای دیگری خفقان ... نمازِ کسی را مسخره نکنیم ،نماز برای کسی خم و راست شدن است و برای دیگری آرامش ...
میبینی خدای کسی مهمانی میدهد و شادی میکند ،
خدای دیگری روی سجاده اش نشسته و طلب عفو ...
هرچه که هست ،خداست ،هیچ سو را ول نمیکند ... نه خدای مطلق چادری هاست ،نه خدای مطلق مانتویی ها ،نه خدای کشور های اسلامیست نه خدای کشور های مسیحی و یهودی و مابقی ....
او خداست هیچ کس را رها نمیکند ... نه مرا ،نه تورا ،نه بقیه را ...
دست ازسرِ خدای هم برداریم ، حُکم دهنده کس دیگریست ،برای هم حکم ندهیم ...
هرکس خدا را جایی می یابد ،کسی در نگاه پدر و مادرش ،کسی در لبخندِ کودک سرطانی ،کسی میان مهمانی و به قول خودشان فضای مستی و راستی ،کسی میانِ سجاده اش ،کسی میانِ نماز با دست های لاک زده ،کسی میانِ نمازِ شبش ،یکی در جنگ و دیگری صلح ....خدا همه جا هست جدایش نکنیم ...
آخرِ هرشب روی یک تخت همه ی ما را محکم به آغوش میکشد ،میبوسد و شاید بگوید: تو فرزندِ منی مهم نیست چه شکل، چه رنگ، چه تیپ و چه قیافه ،مهم این است من دوستت دارم ...
پس لطفا به خدای هم دست نزنیم
در کل: 15948
<< 1 ... 556 557 558 559 560 ... 798 >>

خانه
در کل : 1 عضو / 48 مهمان