نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
| قصاب (1399/5/23 , 21:06) |
بعضیام هستن آدمو شبیه چرخ خیاطی میبینن،
هر وقت مشکلات زندگی پاره شون میکنه میان سمتت !
هر وقت مشکلات زندگی پاره شون میکنه میان سمتت !
| FAZi (1399/5/23 , 20:25) |
یه دردهایی هست که هیچ وقت واسه آدم عادی نمیشن.
فقط کمرنگ میشن و هر چند وقت یک بار، با یک عکس، با بوی عطر، حتی با یک کلمه، جوری زنده میشن که انگار هیچ وقت از یادت نرفته بودن.
فقط کمرنگ میشن و هر چند وقت یک بار، با یک عکس، با بوی عطر، حتی با یک کلمه، جوری زنده میشن که انگار هیچ وقت از یادت نرفته بودن.
| **nafasi** (1399/5/23 , 17:14) |
? درس شیمی
نام عنصر: شوهر
علامت اختصاری: Zz
ظرفیت: ندارد ??
این عنصر کمتر به صورت خالص یافت می شود و اغلب با ترکیبات شیشه خورده توأم است ??
این عنصر بسیار ناپایدار است و میل ترکیبی شدید با جنس مخالف دارد ??
جرم اتمی آن در ابتدا کم است که پس از ازدواج به شدت افزایش می یابد.??
میزان استخراج آن در سالهای گذشته بسیار کم شده به طوریکه خطر انقراض آن جدی است??
قبل از ازدواج تقریبا در همه جا یافت می شود اما پس از ازدواج معمولا جلو تلویزیون رسوب می کند ??
بعضی از انواع این عنصر میل ترکیبی چند گانه دارند ???
این عنصر واکنش های غیر قابل پیش بینی دارد ???
در برابر مادر خود مثل موم نرم و در مقابل مادر زن به شدت مقاوم و قابل اشتعال است ???
نام عنصر: شوهر
علامت اختصاری: Zz
ظرفیت: ندارد ??
این عنصر کمتر به صورت خالص یافت می شود و اغلب با ترکیبات شیشه خورده توأم است ??
این عنصر بسیار ناپایدار است و میل ترکیبی شدید با جنس مخالف دارد ??
جرم اتمی آن در ابتدا کم است که پس از ازدواج به شدت افزایش می یابد.??
میزان استخراج آن در سالهای گذشته بسیار کم شده به طوریکه خطر انقراض آن جدی است??
قبل از ازدواج تقریبا در همه جا یافت می شود اما پس از ازدواج معمولا جلو تلویزیون رسوب می کند ??
بعضی از انواع این عنصر میل ترکیبی چند گانه دارند ???
این عنصر واکنش های غیر قابل پیش بینی دارد ???
در برابر مادر خود مثل موم نرم و در مقابل مادر زن به شدت مقاوم و قابل اشتعال است ???
| ایلگار (1399/5/23 , 16:26) |
دوران افول و عقبماندگی مملکت ها زمانی شروع شد که
جای اندیشیدن را تقلید
جای تلاش و کوشش را دعا
جای فکر کردن به آرزوهای بزرگ را قناعت
جای اراده برای رفتن و رسیدن را قسمت
و جای تصمیم عاقلانه را استخاره گرفت
من ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا میخواهد
ولی مدتی بعد به این نتیجه رسیدم که مملکت شاه دانا میخواهد
اما اکنون میفهمم که مملکت ملتی دانا میخواهد
#امیر کبیر
ویرایش توسط ایلگار (1399/5/23 , 16:29) [1]
جای اندیشیدن را تقلید
جای تلاش و کوشش را دعا
جای فکر کردن به آرزوهای بزرگ را قناعت
جای اراده برای رفتن و رسیدن را قسمت
و جای تصمیم عاقلانه را استخاره گرفت
من ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا میخواهد
ولی مدتی بعد به این نتیجه رسیدم که مملکت شاه دانا میخواهد
اما اکنون میفهمم که مملکت ملتی دانا میخواهد
#امیر کبیر
ویرایش توسط ایلگار (1399/5/23 , 16:29) [1]
| **nafasi** (1399/5/23 , 15:47) |
توقع ها بالا وظرفیتا پایین!
.gif)
.gif)
| MoHaMaD (1399/5/23 , 14:29) ... |
ما مجرمان با جرمیم ?
| **nafasi** (1399/5/23 , 12:48) |
ما مجرمانِ بی جرمیم... .gif)
.gif)
| ایلگار (1399/5/23 , 12:07) |
واعظی پرسید از فرزند خیش
هیچ میدانی مسلمانی چیست؟؟؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگی ست
گفت زین معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست
آن هم ارمنی ست
#پروین اعتصامی
هیچ میدانی مسلمانی چیست؟؟؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگی ست
گفت زین معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست
آن هم ارمنی ست
#پروین اعتصامی
| setel (1399/5/23 , 10:15) پزشک فرعون |
دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود «خدا رو چه دیدی شاید شد».
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی ۹ تایتانیک رو اون برای همه ی ما آورده بود. معلم ریاضی مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت...
« خدا رو چه دیدی شاید شد ».
وقتی این رو گفت همه ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره.
امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه م گرفت.
فکر می کنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
«خدا رو چه دیدی شاید شد»
[حسین حائریان]
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی ۹ تایتانیک رو اون برای همه ی ما آورده بود. معلم ریاضی مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت...
« خدا رو چه دیدی شاید شد ».
وقتی این رو گفت همه ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره.
امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه م گرفت.
فکر می کنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
«خدا رو چه دیدی شاید شد»
[حسین حائریان]
| **nafasi** (1399/5/23 , 09:33) |
بعضیا خوب میفهمن ولی خر درونشون قویتره!


| ایلگار (1399/5/23 , 08:23) |
دل در بر من زنده برای غم تو
بیگانه خلق و آشنای غم تو
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم تو
#مولوی
بیگانه خلق و آشنای غم تو
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم تو
#مولوی
| **nafasi** (1399/5/23 , 01:35) |
فکرو خیال ها
دیرتر از پلاستیک تجزیه میشن

دیرتر از پلاستیک تجزیه میشن

| **nafasi** (1399/5/23 , 00:14) |
مغرور واقعی از معذرت خواهی نمیترسه
و به اشتباهشم اعتراف میکنه
و در مقابل لبخندی اخم نمیکنه
مغرور بودن با عقدهایی بودن
خیلی فرق داره!
.gif)
و به اشتباهشم اعتراف میکنه
و در مقابل لبخندی اخم نمیکنه
مغرور بودن با عقدهایی بودن
خیلی فرق داره!
.gif)
| FAZi (1399/5/23 , 23:30) |
شبتون پرتقالی
| FAZi (1399/5/22 , 22:24) |
معمولاََ هر چیز خوبی که انتظارش را میکشی، خیلی دیر مهیا میشود، دیر به دستت میرسد و آنوقت دیگر فرصتی نیست که از آن لذت ببری.
| setel (1399/5/22 , 21:53) پزشک فرعون |
هر روز از درون دلنازکتر از بیرون پوست کلفت تر...
ویرایش توسط setel (1399/5/22 , 21:53) [1]
ویرایش توسط setel (1399/5/22 , 21:53) [1]
| setel (1399/5/22 , 21:05) پزشک فرعون |
قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮصی ﻧﺒﻮﺩ، حتی ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮمی ﺑﻮﺩ، ﻭلی ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎی کسی ﺟﻠﻮی کسی ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ، حرفی ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ کسی ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭی ﻧﺒﻮﺩ، ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎی ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮی ﺳﺒﺰی ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ترشی ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﻧﮓ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ شیک ﻭ بی ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ چی ﺑﻮﺩ ﺗﻮی ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻫﺮچی ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍی ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭی ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮلی ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ.
ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ...
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎی کسی ﺟﻠﻮی کسی ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ، حرفی ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ کسی ﻧﺒﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭی ﻧﺒﻮﺩ، ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎی ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮی ﺳﺒﺰی ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ترشی ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﻧﮓ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ شیک ﻭ بی ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ چی ﺑﻮﺩ ﺗﻮی ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻫﺮچی ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍی ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭی ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮلی ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ.
ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ...
در کل: 15513




خانه
در کل : 0 عضو / 4 مهمان