نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
آگرین (1401/2/19 , 11:47) |
تو آزادی تفکر و بیان داری
اما اگه با حرفات کسی رو رنجوندی و دلی رو شکستی خودت مقصرشی و باید تاوانشم پس بدی!!
اما اگه با حرفات کسی رو رنجوندی و دلی رو شکستی خودت مقصرشی و باید تاوانشم پس بدی!!
![]() | ♕^_^nAfAsi^_^♕ (1401/2/19 , 11:06) |
پَر گشودیم
و به دیوار قفس ها خوردیم
وه که در حسرت
یک بالِ پریدن مردیم.
#حسین_منزوی
و به دیوار قفس ها خوردیم
وه که در حسرت
یک بالِ پریدن مردیم.
#حسین_منزوی
![]() | Ramin 7 (1401/2/19 , 07:27) ازخونمونمیادفقطدرداشبهیادم |
تــاریخ انقضــات تمــوم شده
واسه همین از Call تبدیل شدی به Missed Call
?

واسه همین از Call تبدیل شدی به Missed Call
?


![]() | Ramin 7 (1401/2/18 , 22:11) ازخونمونمیادفقطدرداشبهیادم |
من هر کسی نیستم که
هر کسی بیاد سمتم
?

هر کسی بیاد سمتم
?


آگرین (1401/2/18 , 21:41) |
این روزا همه چی عوض شده
یکیشم جواب خوبی!!!
به یکی خوبی میکنی
جوابش میشه مگه من ازت خواسته بودم!!
یکیشم جواب خوبی!!!
به یکی خوبی میکنی
جوابش میشه مگه من ازت خواسته بودم!!
آگرین (1401/2/18 , 20:55) |
چقدر گفتیم بابا بیخیال طرف رفیقمونه
ولی چقدر فلانی نارفیق بود!!
ولی چقدر فلانی نارفیق بود!!
جک اسمیت (1401/2/18 , 20:25) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
یه چند سالیه
هی دنیا زور میزنه بهم بگه:
هیچکس و هیچی موندنی نیست
و منم هر دفعه بهش ثابت میکنم:
چقد نفهمم و نمیتونم یاد بگیرم.
هی دنیا زور میزنه بهم بگه:
هیچکس و هیچی موندنی نیست
و منم هر دفعه بهش ثابت میکنم:
چقد نفهمم و نمیتونم یاد بگیرم.
آگرین (1401/2/18 , 18:51) |
غممخور جانا در اینعالم که عالم هیچ نیست
نیستهستیجز دمیناچیز و آندمهیچنیست
گر بهواقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بیکنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
در میان اصلهای عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
دفتر هستی وجود واحد بیانتها است
حشو این دفتر اگر بیش است اگر کم هیچ نیست
در سراپای جهان گر بنگری بینی درست
کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
عمر، در غم خوردن بیهوده ضایع شد «بهار»
شاد زی باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست
#ملکالشعرای بهار
نیستهستیجز دمیناچیز و آندمهیچنیست
گر بهواقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بیکنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
در میان اصلهای عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
دفتر هستی وجود واحد بیانتها است
حشو این دفتر اگر بیش است اگر کم هیچ نیست
در سراپای جهان گر بنگری بینی درست
کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
عمر، در غم خوردن بیهوده ضایع شد «بهار»
شاد زی باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست
#ملکالشعرای بهار
![]() | ♕^_^nAfAsi^_^♕ (1401/2/18 , 15:01) |
یه دوستی داشتم همیشه میگفت:
وقتی شب یکیو ناراحت میکنی
صبح با کمال پررویی باهاش چشم تو چشم نشو
و یه جوری برخورد نکن که انگار عینِ خیالتم نبوده .
اون آدم شبشو به زور صبح کردا
و با رفتار بدت صد بار دیگه هم ناراحت شده!
مسئولیت دلی رو که میشکنی قبول کن رفیق
یکی غمگین شده.
این چیز کمی نیست؛
باور کن شب به اندازه کافی غم داره!
تو بدترش نکن
یا همون شب از دلش دربیار
یا صبح ، کاری نکن که فکر کنه
هیچ ارزشی برای ناراحتیش قائل نیستی.
وقتی شب یکیو ناراحت میکنی
صبح با کمال پررویی باهاش چشم تو چشم نشو
و یه جوری برخورد نکن که انگار عینِ خیالتم نبوده .
اون آدم شبشو به زور صبح کردا
و با رفتار بدت صد بار دیگه هم ناراحت شده!
مسئولیت دلی رو که میشکنی قبول کن رفیق
یکی غمگین شده.
این چیز کمی نیست؛
باور کن شب به اندازه کافی غم داره!
تو بدترش نکن
یا همون شب از دلش دربیار
یا صبح ، کاری نکن که فکر کنه
هیچ ارزشی برای ناراحتیش قائل نیستی.
جک اسمیت (1401/2/18 , 12:32) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
میدونی.. همیشه امید کافی نیست. یه جایی میرسه که ممکنه حال یه نفر دیگه خوب نشه..
چیشد که انقدر خوب بودن سخت شد؟ لبخندا تلخ شدن؟ انگیزه ها دود شد؟ ادامه دادیم فقط چون مجبور بودیم؟ چیشد که دیگه حرف زدن از یه صبحِ بهتر، از شادی، از رنگ سفید، از رهایی و از عشق و محبت شد آرزو؟ چیشد که انقدر زخما عمیق شد که زندگی شد یه کابوس؟ که نشد بگیم بیخیالش بیا خوش باشیم. چیشد که سنگینیِ خیلی چیزا مونده رو دلمون؟ دلتنگی نمیره؟ خاطرات اونقدر قدرت گرفتن که از زخمشون راه فراری نیست و هر چند وقت یه بار جوری خودشونو به رخ میکشن که کل تیرگی دنیا روی روح آدم آوار میشه؛ ولی بیوقفه ادامه دادم. رفتم جلو و همه موندن پشت سرم با اینکه بابتش خیلی دلگیر بودم با اینکه سخت گذشت بهم اما باز ادامه دادم .. نکنه قوی بودنم تا اینجا فقط بدتر کرد همه چیو؟
قوی بودن چی داشت برام؟
چیشد که انقدر خوب بودن سخت شد؟ لبخندا تلخ شدن؟ انگیزه ها دود شد؟ ادامه دادیم فقط چون مجبور بودیم؟ چیشد که دیگه حرف زدن از یه صبحِ بهتر، از شادی، از رنگ سفید، از رهایی و از عشق و محبت شد آرزو؟ چیشد که انقدر زخما عمیق شد که زندگی شد یه کابوس؟ که نشد بگیم بیخیالش بیا خوش باشیم. چیشد که سنگینیِ خیلی چیزا مونده رو دلمون؟ دلتنگی نمیره؟ خاطرات اونقدر قدرت گرفتن که از زخمشون راه فراری نیست و هر چند وقت یه بار جوری خودشونو به رخ میکشن که کل تیرگی دنیا روی روح آدم آوار میشه؛ ولی بیوقفه ادامه دادم. رفتم جلو و همه موندن پشت سرم با اینکه بابتش خیلی دلگیر بودم با اینکه سخت گذشت بهم اما باز ادامه دادم .. نکنه قوی بودنم تا اینجا فقط بدتر کرد همه چیو؟
قوی بودن چی داشت برام؟
Nazanin 7 (1401/2/18 , 06:11) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
Nazanin 7 (1401/2/17 , 22:56) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
چقدر دلم یه آدم شبیه خودمو میخواد
یکی که دنبال تجربه و وقت گذرونی نباشه
یه نفر که با خنده هام بخنده و علت ازم نخواد
منو بلد باشه
بدونه که اگه فهمید دوستش دارم
نباید خودشو گم کنه…
نباید ازم فاصله بگیره
باید بدونه اگه یه روز فهمید وابستشم
کاری نکنه روزی صدبار خودمو سرزنش کنم
باید بدونه اگه گذاشتم بیاد تو زندگیم
یعنی واقعا روش حساب کردم
یعنی منو بلده…بدونه که نباید برسه اون روزی که به خودم بگم
چی تو خودش دید که رفت!؟
باور کن احساس میکنم کسی نمیفهمه منو
دلم میخواد اعتماد کنما ولی نمیتونم
چون این روزا ادما بیش تر حرفن
فقط بلدن بگن دوستت دارم
دوستت دارمای بدون شناخت و فقط از دیدن چهارتا جذابیت
من دلم یکی شبیه خودمو میخواد
یکی که بدون ترس
بتونم بهش تکیه کنم .
یکی که دنبال تجربه و وقت گذرونی نباشه
یه نفر که با خنده هام بخنده و علت ازم نخواد
منو بلد باشه
بدونه که اگه فهمید دوستش دارم
نباید خودشو گم کنه…
نباید ازم فاصله بگیره
باید بدونه اگه یه روز فهمید وابستشم
کاری نکنه روزی صدبار خودمو سرزنش کنم
باید بدونه اگه گذاشتم بیاد تو زندگیم
یعنی واقعا روش حساب کردم
یعنی منو بلده…بدونه که نباید برسه اون روزی که به خودم بگم
چی تو خودش دید که رفت!؟
باور کن احساس میکنم کسی نمیفهمه منو
دلم میخواد اعتماد کنما ولی نمیتونم
چون این روزا ادما بیش تر حرفن
فقط بلدن بگن دوستت دارم
دوستت دارمای بدون شناخت و فقط از دیدن چهارتا جذابیت
من دلم یکی شبیه خودمو میخواد
یکی که بدون ترس
بتونم بهش تکیه کنم .
آگرین (1401/2/17 , 18:41) |
«آنی گفت: «تابهحال دقت کردهای وقتی مردم میگویند که وظیفهی خودشان میدانند مسئلهای را بیان کنند، باید منتظر شنیدن جملههای انتقادآمیز باشی؟ چرا هرگز هیچکس وظیفهی خودش نمیداند مسائل خوشایندی را که دربارهات شنیده به گوشَت برسانند؟!!!
#آنِ شرلی نوشته ی لوسی مُنت ماتگومری
#آنِ شرلی نوشته ی لوسی مُنت ماتگومری
آگرین (1401/2/17 , 11:28) |
تو مدرسه بهمون یاد دادن جاهای خالی رو با مناسبترینا پر کنیم!!!
در کل: 15830