ظهر بخیر، مهمان ظهر
نوشتن بلاگ
فقط برای کاربران عضو
میکرو بلاگ
<< 1 ... 246 247 248 249 250 ... 793 >>
 Nazanin 7  (1401/7/25 , 20:20)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙

"دلم سخت گرفته؛
دَریغ از یک گوشهی مطمئن..."
1
 مهدی  (1401/7/25 , 11:21)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.

رگ خواب از محسن یگانه
ویرایش توسط مهدی (1401/7/25 , 11:21) [1]
 ????????  (1401/7/25 , 07:40)
روزهای خوب خواهند آمد
هر سر بالایی یک سرازیری دارد ...
نفس عمیق بکش، بیخیال همه اتفاقای عجیب و غریب.
هم اکنون زندگی کن ...



روزتون قشنگ♥
 kakojavad  (1401/7/24 , 16:43)
desert
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی
برخورد کرد،
به جای عذرخواهی و کمک کردن
به پیرزن
شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن،
سپس راهش را ادامه داد و رفت،

پیرزن صدایش زد و گفت:
چیزی از تو افتاده است،
جوان به سرعت برگشت و
شروع به جستجو نمود،
پیرزن به او گفت:
مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت!
"زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد"
زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
صدا می کنی و می شنوی،
پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ...
 آگرین  (1401/7/24 , 23:14)
همیش گفتن و گفتیم این نیز بگذرد.
ولی تنها چیزی که گذشت و داره میگذره عمر ماست.
امیدوارم حداقل فردایی بهتر در انتظار همه مون باشه.
شبتون سرشار از آرامش.
و صبحی سرشار از شادی در انتظار دل مهربونتون
 kakojavad  (1401/7/23 , 22:24)
desert
?حمام رفتن بهلول

روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بیاعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند. بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت و این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند؛ ولی با این همه سعی و کوشش کارگران، موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد.

حمامیها متغیر گردیده پرسیدند: سبب بخشش بیجهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز میپردازم تا شماها ادب شوید و رعایت مشتریهای خود را بنمایید.
 FAZi  (1401/7/23 , 18:10)
برای زندگی کردن در این گوشهی دنیا، آدم باید از فولاد باشد تا دوام بیاورد...
 ????  (1401/7/23 , 17:14)
𝒃𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒐𝒘𝒏 𝒉𝒆𝒓𝒐
برای مشاهده کلیک کنید
وقتی هم پولداری هم از موتوری جنس میگیری!
 kakojavad  (1401/7/23 , 16:22)
desert
✅داستان کوتاه

? پادشاهی دستور داد 10 تا سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام اورا بخورند. , در یکی از روزها یکی از وزراء رأی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که اورا جلوی سگ ها بیندازند.

?وزیر گفت ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنی گفت خوب حالا که چنین است ده روز تا اجرای حکم بهم مهلت بده. گفت این هم ده روز. وزیر رفت پیش نگهبان سگ ها و وگفت میخواهم به مدت ده روز خدمت این ها را من بکنم او پرسید از این کار چه فایده ای میکنی گفت به زودی بهت میگم.

? نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگها از دادن غذا و شستشوی آنها وغیره. ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد دید همه سگ ها به پای وزیر افتادند وتکان نمیخورند. پادشاه پرسید با این سگ ها چکار کردی ؟ جواب داد ده روز خدمت این ها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی پادشاه سرش را پایین انداخت ودستور به آزادی او داد.
 Nazanin 7  (1401/7/23 , 08:10)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙
برای مشاهده کلیک کنید
 آگرین  (1401/7/22 , 16:49)
خدایا سلام.
من خستم از دنیات.
از آدمات.
از این موجودات دوپا که برای حفظ مقام و قدرت هزاران نفر را میکشند.
برای تکه نانی شرف ناموس و داشته و نداشته شان را به حراج میگذارند.
خستم
از دوستیایی که بخاطر منفعت شروع و بعد که طرف نفعشو از دست داد فراموش میشه.
خستم
از عشقهایی پوشالی که سر و تهش هوسه و هوس و زمانش گاه به کوتاهی چند دقیقست.
آری خدایا خستم از این دنیا.
از این زندگی که به اسم امتحان به من اهدا کردی.
خدا جونم پس کی صدای مراقب بلند میش وقت تمومه برگه ها رو تحویل بدید.

*یلدا شریفیان*
 مهدی  (1401/7/22 , 15:45)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.

آهنگ ترکی ایندی جواب ور
ویرایش توسط مهدی (1401/7/22 , 15:45) [1]
 Nazanin 7  (1401/7/22 , 09:21)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙
رفقا کم باشن ولی واقعی??



?n̾a̾f̾a̾s̾i̾?

♡Zahra♡
????
S♡MΛYƐ
ویرایش توسط Nazanin 7 (1401/7/22 , 09:22) [2]
 مهدی  (1401/7/22 , 06:41)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.

 ☆davood☆  (1401/7/22 , 03:46)
اقــــــــام حسیـــــن عشقـــــــــه
برای مشاهده کلیک کنید
 Roksana  (1401/7/22 , 02:34)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
شانس چیست؟
شانس همان کار مثبتی هست که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو یک کار خوب یا یک انرژی مثبت بدهکار است و باید به تو یک سود بدهد یا یک انرژی مثبت برساند.
بازگشت انرژی از نظر سنتی:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز.
از نظر قرآن: هر کس ذرهای بدی و خوبی کند به او بازمیگردد.
از نظر بودا: قانون "کارما" یعنی هر چیزی کار ماست و به ما برمیگردد.
از نظر متافیزیک: انرژی در طبیعت از بین نمیرود؛ وقتی انرژیای رها میکنی حالتش عوض میشود و به تو بر میگردد.

*الهی قمشه ای*
ویرایش توسط Roksana (1401/7/22 , 02:35) [1]
 مهدی  (1401/7/21 , 18:10)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.

 آگرین  (1401/7/21 , 07:37)
قول بعضیا زبانیه!
هزاریم که بگن دیگه فلان جا نمیرم.
فلان کارو انجام نمیدم.
یا فلان کارو انجام میدم.
و گاه و درآخر اگه کار بدی قبلا انجام دادن و باصطلاح قول انجام ندادنشو دادن سر به راه شدن میخوان.
تو برعکس حرف اونا رو درنظر بگیر.
یعنی هم اونجا که نباید برن میرن و ...
 مهدی  (1401/7/21 , 05:30)
لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم.

اگه واقعا پسندیدی بلایک نه از روی تعصب و تعداد دوست
ویرایش توسط مهدی (1401/7/21 , 05:31) [1]
 ☆davood☆  (1401/7/21 , 02:51)
اقــــــــام حسیـــــن عشقـــــــــه
برای مشاهده کلیک کنید
در کل: 15844
<< 1 ... 246 247 248 249 250 ... 793 >>

خانه
در کل : 0 عضو / 9 مهمان