نوشتن بلاگ
میکرو بلاگ
| ▒▓ ??????? ??7?? ▓▒ (1401/10/8 , 14:55) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
?مهمان: saeedz (1401/10/8 , 13:12)
...خیلی چیزا عوض شدهـــــ
| چهرازی (1401/10/8 , 12:23) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
فرانسویا وقتی میخوان به یکی بگن دلم برات تنگ شده میگن: « Tu me manques»، یعنی تو از من گم شدی؛ یعنی تو انقدری توی وجودم رخنه کردی که وقتی نیستی انگار یه تیکه از وجودم گم شده..
 | ༺?ｅ?Δ༻ (1401/10/8 , 11:14) تُ یــــک نــفـرے امــا بے تــو جــهانــم خــالـیس |
گرسنگی بیش از حد میل آدم رو به غذا میگیره و بی اشتهاش میکنه.
یعنی در عین حال كه گرسنهای غذا نمیخوای.
گاهی وقتا آدما اینجورین، انقد میخوان و نمیشه كه دیگه نمیخوان...
یعنی در عین حال كه گرسنهای غذا نمیخوای.
گاهی وقتا آدما اینجورین، انقد میخوان و نمیشه كه دیگه نمیخوان...
 | SogOol (1401/10/8 , 07:30) |
| چهرازی (1401/10/8 , 03:03) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
.
از باغ می برند چراغانیات کنند
تا کاج جشن های زمستانیات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیات کنند
از باغ می برند چراغانیات کنند
تا کاج جشن های زمستانیات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیات کنند
| ༺?ｅ?Δ༻ (1401/10/8 , 23:52) تُ یــــک نــفـرے امــا بے تــو جــهانــم خــالـیس |
| ▒▓ ??????? ??7?? ▓▒ (1401/10/7 , 22:59) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
به به
1ویرایش توسط ▒▓ ??????? ??7?? ▓▒ (1401/10/8 , 23:00) [1]
| چهرازی (1401/10/7 , 21:57) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
حاول ان تحب أحزانك ، لعلها ترحل كما رحل كل شي أحببته
«تلاش کن اندوهت را دوست بداری؛ شاید برود به رسم تمام چیزهایی که دوست داشتی و رفتند..»
«تلاش کن اندوهت را دوست بداری؛ شاید برود به رسم تمام چیزهایی که دوست داشتی و رفتند..»
| چهرازی (1401/10/7 , 20:30) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه میداند چیست ...!؟
آه، این بغض گران
صبر چه میداند چیست ...!؟
 | ❤جانان? (1401/10/7 , 19:56) |
کاش اقلا تریاک گرون نشه بتونیم مسائل سیاسی رو به نحو احسن تحلیل کنیم
- دابانف
- دابانف
 | ✞☠︎?????☠︎✞ (1401/10/7 , 14:42) از‌خونمون‌میاد‌فقط‌درداش‌به‌یادم |
دختر باید سیاه باشه
دختری که سفید باشه زود کثیف میشه
دختری که سفید باشه زود کثیف میشه
| مهدی (1401/10/7 , 14:07) لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم. |
| چهرازی (1401/10/7 , 12:57) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
یه تئوری هست که میگه...
آدمایی که زیاد اهل خندیدن هستن حتی نسبت به چیزهای احمقانه، از درون عمیقاً تنها هستن..
آدمایی که زیاد اهل خندیدن هستن حتی نسبت به چیزهای احمقانه، از درون عمیقاً تنها هستن..
| ▒▓ ??????? ??7?? ▓▒ (1401/10/7 , 09:37) خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
?| مهدی (1401/10/7 , 00:14) لعنت به فردا که نذاشت امروز را زندگی کنیم. |
آهنگ کبک در کیسه از حضرت سیبیل جان (س)
| چهرازی (1401/10/7 , 23:17) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
من اگر پیامبر بودم؛
رسالتم شادمانی بود
بشارتم آزادی
و معجزه ام خنداندنِ کودکان...
نه از جهنمی میترساندم
و نه به بهشتی وعده میدادم
تنها می آموختم اندیشیدن را و انسان بودن را..
"چارلی چاپلین"
ویرایش توسط چهرازی (1401/10/7 , 23:18) [1]
رسالتم شادمانی بود
بشارتم آزادی
و معجزه ام خنداندنِ کودکان...
نه از جهنمی میترساندم
و نه به بهشتی وعده میدادم
تنها می آموختم اندیشیدن را و انسان بودن را..
"چارلی چاپلین"
ویرایش توسط چهرازی (1401/10/7 , 23:18) [1]
| ❤جانان? (1401/10/6 , 22:22) |
آسمان قسمت ما بود که بی بال شدیم
دل به فریاد سپردیم ولی لال شدیم
دل به فریاد سپردیم ولی لال شدیم
| چهرازی (1401/10/6 , 20:37) تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده ام❤ |
شبم از بی ستارگی، شبِ گور
در دلم پرتو ستارهٔ دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
برسرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شبخوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
#هوشنگ_ابتهاج
ویرایش توسط چهرازی (1401/10/6 , 20:38) [1]
در دلم پرتو ستارهٔ دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
برسرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شبخوان که با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
آه از آن رفتگان بی برگشت
#هوشنگ_ابتهاج
ویرایش توسط چهرازی (1401/10/6 , 20:38) [1]
در کل: 15850
خانه
در کل : 1 عضو / 9 مهمان