شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 kakojavad  (1400/3/25 , 13:45)
desert
با همکارم تو خیابون قدم میزدیم، با مادربزرگش روبهرو شدیم، بعد احوالپرسی گفت: دلم لک زده واسه آمریکا و آلمان!
گفتم: فکر نمیکردم مامان بزرگت اینقدر اهل خارج رفتن باشه!!
خندید و گفت: منظورش آرمیتا و آرمان، بچه هامن
رای ها (10)
لایک (10) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 1 عضو / 69 مهمان