میکرو بلاگ » رای ها
![]() | kakojavad (1400/3/25 , 13:45) desert |
با همکارم تو خیابون قدم میزدیم، با مادربزرگش روبهرو شدیم، بعد احوالپرسی گفت: دلم لک زده واسه آمریکا و آلمان!
گفتم: فکر نمیکردم مامان بزرگت اینقدر اهل خارج رفتن باشه!!
خندید و گفت: منظورش آرمیتا و آرمان، بچه هامن
گفتم: فکر نمیکردم مامان بزرگت اینقدر اهل خارج رفتن باشه!!
خندید و گفت: منظورش آرمیتا و آرمان، بچه هامن
در کل: 0