شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 kakojavad  (1399/11/25 , 07:52)
desert
کدام گوری میخواستم بروم؟
 
آن جا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای.
چرا؟
دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
عجله،
همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام... 

?محمود دولت آبادی
?روزگار سپری شده مردم سالخورده
رای ها (4)
لایک (5) | دیس لایک (1)
-1 ELy (1399/11/25 , 15:49)
در کل: 1

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 56 مهمان