وقت بخیر، مهمان عصر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1399/10/14 , 06:35)
هستم ولی خستم
دیشب با خدا دعوایم شد ...
با هم قهر کردیم
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد
رفتم گوشه ای نشستم
چند قطره اشک ریختم
و خوابم برد
صبح که بیدار شدم
مادرم گفت :
نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد ...
رای ها (7)
لایک (7) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 5 مهمان