ظهر بخیر، مهمان ظهر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1399/9/26 , 19:25)
هستم ولی خستم
دیت دوم دم در کافه دختره یه قرآن آورد بیرون داد دستم
گفتم هدیهی قشنگیه ممنونم
گفت "چی میگی بابا!
به این قران قسم بخور مثل سری قبل موقع حساب فرار نمیکنی تا بیام تو"
رای ها (5)
لایک (5) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 50 مهمان