میکرو بلاگ » رای ها
آگرین (1399/8/26 , 10:31) |
مامان من قصد دارم بزرگ که شدم نقاش بشم تا همه بدی ها رو بکشم بعد پاک کنم و بعد رویاها و شادی ها رو بکشم و به تمام در و دیوارهای خونه ها آویزون کنم تا همه شاد بشن
مامان" بنظر من بهتره دکتر بشی تا مریضا رو خوب کنی
بچه" خوب اگه خودم مریض شدم کی منو خوب کنه
مامان" دکترا مریض نمیشن اگه هم بشن میدونن چطوری خودشونو خوب کنن
پدر" نه بنظر من وکیل یا قاضی شو تا بتونی مجرما رو سر به راه یا اعدام کنی
بچه" خوب اگه خودم تو وقت کارم مجرم شدم کی منو سر به راه بیاره
پدر" یه کارمند با وجدان هیچوقت مجرم نمیشه
بچه نه حس میکنم هم دکترا همیشه باید مراقب باشن هم قاضی ها
و اینا با اینکه تو جمع هستن همیشه تنها هستن
رسم زندگی آدم بزرگها همینه من ترجیح میدم نقاش بشم و با رویا هام زندگی کنم
#قسمتی از کتاب مادر
مامان" بنظر من بهتره دکتر بشی تا مریضا رو خوب کنی
بچه" خوب اگه خودم مریض شدم کی منو خوب کنه
مامان" دکترا مریض نمیشن اگه هم بشن میدونن چطوری خودشونو خوب کنن
پدر" نه بنظر من وکیل یا قاضی شو تا بتونی مجرما رو سر به راه یا اعدام کنی
بچه" خوب اگه خودم تو وقت کارم مجرم شدم کی منو سر به راه بیاره
پدر" یه کارمند با وجدان هیچوقت مجرم نمیشه
بچه نه حس میکنم هم دکترا همیشه باید مراقب باشن هم قاضی ها
و اینا با اینکه تو جمع هستن همیشه تنها هستن
رسم زندگی آدم بزرگها همینه من ترجیح میدم نقاش بشم و با رویا هام زندگی کنم
#قسمتی از کتاب مادر
در کل: 5