شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1399/8/16 , 14:06)
هستم ولی خستم
خدا خر را آفرید و گفت: تو بار خواهی برد از زمانی که آفتاب بدمد تا شب و 50 سال عمر خواهی کرد.
خر گفت: میخواهم خر باشم اما فقط بیست سال عمرکنم. خدا پذیرفت.


خدا سگ را آفرید و گفت: تو نگهبان خانه ی انسان خواهی شد و هرچه دادند خواهی خورد و سی سال عمر میکنی.
سگ گفت: میخواهم سگ باشم اما 15سال برایم کافیست. خدا پذیرفت.


خدا میمون را آفرید و گفت: تو مدام از شاخه ای به شاخه ای میپری و 20 سال عمر میکنی. میمون گفت میخواهم میمون باشم اما 10سال عمر کافیست...

و خدا انسان را آفرید و گفت: تو اشرف مخلوقاتی سرور تمام زمین و 20 سال عمر میکنی!
انسان گفت: می خواهم انسان باشم اما آن سی سالی که خر نخواست، پانزده سالی که سگ نخواست و ده سالی که میمون نخواست به من بده.

و اینچنین شد که ما فقط بیست سال مثل آدم زندگی میکنیم. بعد ازدواج میکنیم و سی سال مثل خر کار میکنیم و پانزده سال مثل سگ نگهبان خونه و بچه هامون میشیم و آخرش هم مثل میمون از خونه ی دختر به خونه ی پسر و از خونه ی پسر به خونه ی دختر میدویم و واسه نوه هامون شکلک در میاریم...!
رای ها (4)
لایک (5) | دیس لایک (1)
+1 pedram (1399/8/17 , 16:21)
+1 DIANA (1399/8/17 , 23:55)
+1 ❤ ƒムイł ❤ (1399/8/16 , 22:29)
+1 FAZi (1399/8/16 , 17:44)
+1 kia (1399/8/16 , 16:54)
-1 kakojavad (1399/8/16 , 16:33)
در کل: 6

برگشت

خانه
در کل : 2 عضو / 6 مهمان