صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 FAZi  (1399/6/30 , 23:56)
احتیاج دارم با یکی برم بشینم بالا یه کوه خیلی بلند،وقتی هوا نزدیکای گرگومیش شدن صبح شد بشینم پیشش دستمو بزارم رو زانوهاش و خودمو خالی کنم،اون هیچی نگه،فقط گوش کنه،هی با دستام اشکامو پاک کنم و دوباره با چشام گونههامو خیس کنم،هی بگم،هی بگم،اونم خسته نشه،حرفام که تموم شد،خالی که شدم،از همون بالا پرتش کنم پایین
رای ها (7)
لایک (7) | دیس لایک (0)
+1 **nafasi** (1399/6/30 , 09:47)
+1 ELy (1399/6/30 , 06:25)
+1 pedram (1399/6/30 , 06:06)
+1 AlirezaM (1399/6/30 , 05:13)
+1 تیدا (1399/6/30 , 00:01)
+1 مهدی (1399/6/30 , 23:59)
+1 kakojavad (1399/6/30 , 23:58)
در کل: 7

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 11 مهمان