میکرو بلاگ » رای ها
![]() | ELy (1399/5/11 , 17:15) هستم ولی خستم |
روزی مست گشتم از کوچه ای* چشم مستم خیره شد به خانه ای* نرم نرمک رفتم تا کنار پنجره* تاکه دیدم صحنه ویرانه ای* پدری کور و فلک در گوشه ای* مادری مات مبهوت همچو پروانه ای* پسرک از سوز سرما میزند دندان به لب* دختری مشغول عشق خود با بیگانه ای* بعد از این عهد کردم مست نگذرم از کوچه ای* تا نبینم دختری عصمت فروشد بهر خانه ای
*نادر خوش سیما
*نادر خوش سیما
در کل: 5