ظهر بخیر، مهمان ظهر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1399/2/23 , 00:15)
هستم ولی خستم
بابام بعد چند سال داشت تلفنی با دوستش حرف میزد گفت خب ساسان پسرت چطوره؟ اونم گفت سلام میرسونه تازه از لندن برگشته درسشو تموم کرده میخواد مطب بزنه پسر تو چیکار میکنی؟
بابام یه نگاه به من انداخت دید با شلوار کُردی درازکشیدم خیار گاز میزنم گفت خیلی وقته ازش خبر ندارم از پیش ما رفته?
رای ها (3)
لایک (4) | دیس لایک (1)
+1 AlirezaM (1399/2/23 , 05:09)
-1 **کاکوشیرازی** (1399/2/23 , 02:15)
+1 ❤ Fateme ❤ (1399/2/23 , 00:47)
+1 FAZi (1399/2/23 , 00:38)
+1 Tamanna (1399/2/23 , 00:16)
در کل: 5

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 68 مهمان