صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 AlirezaM  (1399/2/14 , 10:47)
《Admin》
بر بالین تربت یحیی پیغامبر علیه السلام معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست

درویش و غنی بنده این خاک درند
و آنان که غنی ترند محتاج ترند

آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب اندیشناکم. گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.

به بازوان توانا و قوت سر دست
خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست

نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست

هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست

ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
وگر تو میندهی داد روز دادی هست

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

سعدی - گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان
رای ها (6)
لایک (6) | دیس لایک (0)
+1 MoHaMaD (1399/2/15 , 01:37)
+1 ELy (1399/2/14 , 15:00)
+1 ❤ Fateme ❤ (1399/2/14 , 12:27)
+1 SogOol (1399/2/14 , 11:27)
+1 سیما (1399/2/14 , 11:15)
+1 AtEnA (1399/2/14 , 11:03)
در کل: 6

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 65 مهمان