صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 AlirezaM  (1399/2/8 , 17:36)
《Admin》
پادشاهی را شنیدم به کشتنِ اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن، که گفتهاند هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.(وقتی چیزی برای از دست دادن نداری ممکنه هر کاری کنی)

ملک پرسید چه میگوید؟ یکی از وزرای نیک محضر گفت: ای خداوند همی گوید: وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ.(بخشی از آیه ۱۳۴ سوره آل عمران معنی : انان که در فراخى و تنگى انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از مردم در میگذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد)
ملک را رحمت آمد و از سر خون اسیر در گذشت. وزیر دیگر که ضدّ او بود (دشمن وزیر اولی)گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن. این اسیر ملک را دشنام داد و ناسزا گفت.
ملک روی از این سخن در هم آورد و گفت: آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی. و خردمندان گفتهاند: دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنهانگیز.

گستان سعدی - باب اول در سیرت پادشاهان
رای ها (6)
لایک (6) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 50 مهمان