صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 kakojavad  (1399/1/8 , 01:31)
desert
برشی از شعر: رانده

دست بردار ازین هیکلِ غم
که ز ویرانیِ خویش است آباد.
دست بردار که تاریکم و سرد
چون فرومرده چراغ از دَمِ باد.
 
دست بردار، ز تو در عجبم
به دَرِ بسته چه میکوبی سر.
نیست، میدانی، در خانه کسی
سر فرومیکوبی باز به در.

زنده، اینگونه به غم
خفتهام در تابوت.
حرفها دارم در دل
میگزم لب بهسکوت.

دست بردار که گر خاموشم
با لبم هر نفسی فریاد است.
به نظر هر شب و روزم سالیست
گرچه خود عمر به چشمم باد است.

? هوای تازه
✍ #احمد_شاملو
رای ها (3)
لایک (3) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 70 مهمان