صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1399/1/7 , 23:35)
هستم ولی خستم
مردی نزد روانشناس رفت و از غم بزرگی که دردل داشت برای دکتر تعریف کرد.
دکترگفت: به سیرک شهر برو آنجا دلقکی هست، اینقدر تو را می خنداند که غمت یادت برود.
مرد لبخند تلخی زد و گفت:من همان دلقکم….
.
.
.
.
.
دکتر گفت: به جهنم که همان دلقکی!
مرد گفت : کثافت پول ویزیت دادم باید درمانم کنی!
دکتر گفت : برو بابا من فقط همونو بلد بودم دیگه درمانه دیگه ای بلد نیستم!
مرد گفت : پس پولمو پس بده!
و دکتر پول دلقک را پس داد.
نکته داستان : آن مرد دروغ گفت و دلقک نبود
اری او یک اصفهانی اصیل بود
ولی پول خود را پس گرفت و سپس به سراغ دلقک رفت!!!!!!!! ??????
رای ها (6)
لایک (6) | دیس لایک (0)
+1 kakojavad (1399/1/7 , 00:04)
+1 ❤ Fateme ❤ (1399/1/7 , 23:47)
+1 ❤نازدُخت?❤ (1399/1/7 , 23:46)
+1 ***mahhsa*** (1399/1/7 , 23:40)
+1 kia (1399/1/7 , 23:40)
+1 ☆☆GitA☆☆ (1399/1/7 , 23:39)
در کل: 6

برگشت

خانه
در کل : 1 عضو / 32 مهمان