شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 AlirezaM  (1398/12/20 , 17:38)
《Admin》
شب سردی است ، و من افسرده
راه دوری است ، و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده.

میکنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدمها.
سایه ای از سر دیوار گذشت،
غمی افزود مرا بر غمها.

فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.

هشت کتاب/مرگ رنگ/غمی غمناک - سهراب سپهری
ویرایش توسط AlirezaM (1398/12/20 , 17:40) [1]
رای ها (11)
لایک (11) | دیس لایک (0)
+1 ❤ Fateme ❤ (1398/12/21 , 07:35)
+1 Roksana (1398/12/20 , 18:52)
+1 ***mahhsa*** (1398/12/20 , 18:38)
+1 ★Reza★ (1398/12/20 , 18:37)
+1 ❤نازدُخت?❤ (1398/12/20 , 18:35)
+1 **nafasi khar** (1398/12/20 , 18:06)
+1 آگرین (1398/12/20 , 17:59)
هوووف
+1 ☆☆GitA☆☆ (1398/12/20 , 17:58)
+1 ELy (1398/12/20 , 17:45)
+1 FAZi (1398/12/20 , 17:42)
+1 kia (1398/12/20 , 17:40)
در کل: 11

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 69 مهمان