صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1398/12/10 , 14:25)
هستم ولی خستم
پدری به علت کرونا توی بيمارستان نفسهای آخرشو ميكشيد و سه تا پسرهاش بالاي سرش بودند

رو كرد به پسر اولی و گفت: رستورانها مال تو .

رو کرد به پسر دومی گفت : ۴ تا هتل هم مال تو.
به پسر آخرى هم گفت : عزیزم سوپرماركتها هم مال تو. و از دنيا رفت

سه تا پسر شروع كردن به گريه و زارى

دكتر كه شاهد ماجرا بود گفت:

صبر داشته باشيد. فردا پس فردا سرتون به املاكتون گرم میشه و داغتون یادتون میره ، ولي هیچوقت پدرتون رو فراموش نکنین؛ و براش فاتحه و خيرات کنین.
سه تا پسر گفتن : کدوم ملک؟کدوم هتل؟ آقاي دکتر
پدرمون با نیسان آب معدنی ميفروخت ، کاراشو تقسیم کرد. ???
رای ها (2)
لایک (2) | دیس لایک (0)
+1 ❤ Fateme ❤ (1398/12/10 , 15:18)
+1 AtEnA (1398/12/10 , 15:03)
در کل: 2

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 24 مهمان