صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 Rahil  (1398/7/2 , 19:09)
از هر طرف محاصره در عشقت
عشق ممنوعهٔ من باز هوایت کردم
توی این خلوت دل باز صدایت کردم

سیب سرخی شدی و دست رقیب افتادی
من چو حوّا نشدم ، زود رهایت کردم

او به تو داد دل و قلب تو هم راضی شد
از غمت سوختم و باز دعایت کردم

گرم آغوش رقیبم شدی و یادت رفت
قبل او در دل خود همچو خدایت کردم

رفته ای با دگری و دلم از غصه شکست
باز هم این دل بشکسته فدایت کردم

گر ز پیش تو برفت و دل تو تنها شد
پیش من باز نگرد
چونکه رهایت کــــردم...
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 6 مهمان